irrigable


قابل آبیاری، آبیاری پذیر، ابخور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irrigably (adv.)
• : تعریف: able to be irrigated.

جمله های نمونه

1. Its results show that DN mainly originated from irrigable land first, mound and hill second.
[ترجمه گوگل]نتایج آن نشان می‌دهد که DN عمدتاً از زمین‌های قابل آبیاری، در مرحله دوم از تپه و تپه سرچشمه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]نتایج آن نشان می دهد که دی ان به طور عمده از irrigable زمین، تپه و تپه دوم نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition to the above-mentioned irrigable areas, there are also about 000 hectares of land suitable for rain-fed sugar cane plantation in the Country (See Table 2below).
[ترجمه گوگل]علاوه بر مناطق قابل آبیاری فوق الذکر، حدود 000 هکتار زمین مناسب برای کشت نیشکر دیم نیز در کشور وجود دارد (جدول 2 زیر را ببینید)
[ترجمه ترگمان]علاوه بر مناطق ذکر شده در بالا، حدود ۰۰۰ هکتار زمین مناسب برای کاشت نیشکر در کشور وجود دارد (جدول ۲ را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The area of irrigable land in Guanzhong is 15 times as that of southern Qinling.
[ترجمه گوگل]مساحت زمین های قابل آبیاری در گوانژونگ 15 برابر مساحت جنوب Qinling است
[ترجمه ترگمان]مساحت زمین های irrigable در Guanzhong ۱۵ برابر that جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of the 1million irrigable hectares of land in the country, the World Bank says only 7 percent is currently being utilized.
[ترجمه گوگل]بانک جهانی می گوید از یک میلیون هکتار زمین قابل آبیاری در کشور، تنها 7 درصد آن در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی می گوید که از ۱ میلیون هکتار از زمین های این کشور در حال حاضر تنها ۷ درصد از آن ها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were counties in California that contained more acreage than that, and the figure included much of the easily irrigable land.
[ترجمه گوگل]بخش‌هایی در کالیفرنیا وجود داشتند که بیش از آن سطح زیر کشت داشتند و این رقم شامل بسیاری از زمین‌های قابل آبیاری آسان بود
[ترجمه ترگمان]استان هایی در کالیفرنیا وجود داشتند که حاوی زمین های بیشتر از این مقدار بودند و این رقم شامل زمین های ساده irrigable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For example, the growth of population in China, which had been held in check by the shortage of irrigable rice fields, got a boost from new crops that could be grown on marginal soil.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، رشد جمعیت در چین، که به دلیل کمبود مزارع برنج قابل آبیاری مهار شده بود، از محصولات جدیدی که می‌توانستند در خاک حاشیه‌ای کشت شوند، تقویت شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، رشد جمعیت در چین، که با کمبود مزارع برنج irrigable کنترل شده بود، محصول جدیدی را که می توانست در خاک حاشیه ای رشد کند، افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are huge mountains covered with large forests, and wide, irrigable plains with navigable rivers.
[ترجمه گوگل]کوه های عظیم پوشیده از جنگل های بزرگ و دشت های وسیع و قابل آبیاری با رودخانه های قابل کشتیرانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]کوه های عظیم پوشیده از جنگل های وسیع، و دشت های پهن و irrigable با رودخانه های قابل کش وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its ultimate aim is to provide year round irrigation facilities and increase the irrigable area of the country to higher limits.
[ترجمه گوگل]هدف نهایی آن ارائه تسهیلات آبیاری در تمام سال و افزایش سطح قابل آبیاری کشور به حدود بالاتر است
[ترجمه ترگمان]هدف نهایی آن تامین تسهیلات آبیاری در سراسر کشور و افزایش سطح irrigable این کشور به مرزه ای بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Countries like Saudi Arabia, China and South Korea have all leased land in Africa, where the governments lease irrigable land for as little as $1 an acre.
[ترجمه گوگل]کشورهایی مانند عربستان سعودی، چین و کره جنوبی همگی زمین‌هایی را در آفریقا اجاره کرده‌اند، جایی که دولت‌ها زمین‌های آبیاری را با قیمتی کمتر از 1 دلار در هر جریب اجاره می‌دهند
[ترجمه ترگمان]کشورهایی مانند عربستان سعودی، چین و کره جنوبی، همه زمین اجاره ای در آفریقا را دارند، جایی که دولت زمین irrigable را برای کم تر از ۱ میلیون دلار اجاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being irrigated

پیشنهاد کاربران

بپرس