irrevocable

/ɪˈrevəkəbl̩//ɪˈrevəkəbl̩/

معنی: قطعی، لازم، غیر قابل فسخ
معانی دیگر: بی برگشت، لازم الاجرا، لغونشدنی، فسخ نشدنی، بائن، غیر قابل فس، در مورد عقد لازم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irrevocably (adv.), irrevocability (n.)
• : تعریف: impossible to take back, undo, or cancel.
متضاد: revocable

- She'd said those terrible things, and no matter how much she regretted them, they were irrevocable.
[ترجمه گوگل] او آن چیزهای وحشتناک را گفته بود، و مهم نیست که چقدر از آنها پشیمان بود، آنها غیرقابل برگشت بودند
[ترجمه ترگمان] او این چیزهای وحشتناک را گفته بود و مهم نبود که چقدر از آن ها متاسف است، برگشت ناپذیر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an irrevocable decision
تصمیم غیر قابل لغو

2. He said the decision was irrevocable.
[ترجمه گوگل]او گفت این تصمیم غیرقابل فسخ است
[ترجمه ترگمان]گفت که تصمیم قطعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His life was set on an irrevocable course.
[ترجمه گوگل]زندگی او در مسیری غیرقابل بازگشت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مسیر غیرقابل فسخ قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The people, by a tacit and irrevocable act of delegation, had handed over their powers to the monarch.
[ترجمه گوگل]مردم با یک اقدام ضمنی و غیر قابل برگشت، اختیارات خود را به پادشاه واگذار کرده بودند
[ترجمه ترگمان]ملت، به وسیله عمل ضمنی و غیرقابل فسخ تفویض اختیارات، اختیارات خود را به پادشاه واگذار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old age was a phase of irrevocable and inevitable decline.
[ترجمه گوگل]سالمندی مرحله زوال غیرقابل برگشت و اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]پیری یک مرحله برگشت ناپذیر و اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Provision must be made for the irrevocable emergency destruction of stored, undelivered messages, where necessary and when needed.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم و در صورت نیاز، باید تدابیری برای تخریب غیرقابل برگشت پیام‌های ذخیره‌شده و تحویل‌نشده اضطراری در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]تبصره باید برای انهدام اضطراری irrevocable، پیغام های undelivered، که در صورت نیاز و در صورت نیاز ضروری است، تهیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her decision was immediate and irrevocable.
[ترجمه گوگل]تصمیم او فوری و غیرقابل برگشت بود
[ترجمه ترگمان]تصمیمش فوری و برگشت ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Following consolidation, farmers would have irrevocable freehold tenure to their land.
[ترجمه گوگل]پس از تجمیع، کشاورزان حق مالکیت غیرقابل برگشتی بر زمین خود خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]پس از تحکیم، کشاورزان ملک اربابی irrevocable را به زمین خود خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its main contention is that there is no irrevocable conflict of interest between the different parties.
[ترجمه گوگل]ادعای اصلی آن این است که هیچ تضاد منافع غیر قابل برگشتی بین طرفین مختلف وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بحث اصلی آن این است که هیچ تضاد برگشت ناپذیر بین طرفین اختلاف وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 17 An offer, even if it is irrevocable, is terminated when a rejection reaches offeror.
[ترجمه گوگل]ماده 17 - پیشنهاد حتی اگر غیر قابل فسخ باشد با رسیدن رد به پیشنهاد دهنده فسخ می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۷ یک پیشنهاد، حتی اگر برگشت ناپذیر باشد، هنگامی که a به offeror رسد خاتمه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No, our parting is final and irrevocable.
[ترجمه گوگل]نه، جدایی ما قطعی و غیر قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]نه، جدایی نهایی و برگشت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We usually accept payment by irrevocable l against shipping document.
[ترجمه گوگل]ما معمولاً پرداخت را با مبلغ غیر قابل برگشت در برابر سند حمل و نقل می پذیریم
[ترجمه ترگمان]ما معمولا payment را با سند حمل و نقل قبول می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I believe that. But an irrevocable L/C gives the seller the extra protection of the banker's guarantee while under D/P or D/A system, there is no guarantee for payment.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که اما یک اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت به فروشنده محافظت اضافی از ضمانت بانکدار می دهد در حالی که تحت سیستم D/P یا D/A، هیچ تضمینی برای پرداخت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]من این را باور دارم اما یک L L \/ C برگشت ناپذیر، به فروشنده این ضمانت را می دهد که در زمان تحت سیستم D \/ P یا D \/ A، تضمینی برای پرداخت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You must be aware that irrevocable letter of credit gives the exporter of a banker's guarantee.
[ترجمه گوگل]حتما می دانید که اعتبار اسنادی غیر قابل برگشت به صادرکننده ضمانت نامه بانکی می دهد
[ترجمه ترگمان]شما باید اطلاع داشته باشید که این نامه از اعتبار یک صراف را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our terms of payment are by irrevocable L sight draft against presentation of shipping documents.
[ترجمه گوگل]شرایط پرداخت ما با پیش نویس دید غیرقابل برگشت در برابر ارائه اسناد حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]اصطلاحات ما برای پرداخت به صورت پیش نویس sight L در برابر ارائه اسناد حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطعی (صفت)
absolute, decisive, definite, definitive, certain, final, unconditional, critical, decretive, decretory, positive, categorical, sure, last, categoric, conclusive, deterministic, trenchant, decided, magistral, terminative, peremptory, uncompromising, irrevocable

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

غیر قابل فسخ (صفت)
irrevocable

تخصصی

[حقوق] غیر قابل فسخ، غیر قابل برگشت، قطعی، لازم

انگلیسی به انگلیسی

• irreversible, unchangeable, unalterable, final
actions or decisions that are irrevocable cannot be stopped or changed; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Cannot be changed or undone ❌
🔍 مترادف: Unalterable
✅ مثال: The contract was signed and the decision was irrevocable
جبران ناپذیر
حقوق: بلاعزل ( در امور وکالت )

Not able to be changed
Not able to be reversed
Not able to be recovered
تغییر ناپذیر
عوض نشدنی
یهبودی ناپذیر
مطلق
نهایی و قطعی
absolute
unchangeable
permanent and lasting
final

برگشت ناپذیر
It suddenly struck her that having a baby was an irrevocable step
. . . یه مرحله برگشت ناپذیره

غیر قابل برگشت
برگشت ناپذیر
غیرقابل برگشت
تغییر ناپذیر
مثال: irrevocable harm = آسیب برگشت ناپذیر ؛ یعنی دیگر نمی توان آن را به حالت قبل بازگرداند و شاید بتوان گفت که دیگر جبران نمی شود.

بپرس