irreverently


ازروی بی حرمتی

جمله های نمونه

1. "Jobs for the boys," said Crosby irreverently.
[ترجمه گوگل]کرازبی با بی احترامی گفت: «شغل برای پسرها»
[ترجمه ترگمان]Crosby irreverently گفت: \" جابز برای پسرها \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Like a sixties' hippie, Preston thought irreverently, half way to getting stoned.
[ترجمه گوگل]پرستون مانند یک هیپی دهه شصتی، بی‌احترام فکر می‌کرد، نیمی از راه را تا سنگسار شدن
[ترجمه ترگمان]در حالی که این فکر را می کرد که انگار یک هیپی شصت و شصت و شصت و پنج سال است که گیج و مبهوت به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The student irreverently mimicked the teacher in his presence.
[ترجمه گوگل]دانش آموز در حضور معلم بی احتیاطی تقلید کرد
[ترجمه ترگمان]دانش آموز در حضور او از معلم تقلید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On his office door is a small plaque irreverently reading QUIET, PLEASE.
[ترجمه گوگل]روی در دفتر او یک پلاک کوچک وجود دارد که بی‌احترام روی آن نوشته شده است، لطفاً آرام
[ترجمه ترگمان]در دفتر کارش یک نشان کوچک نشان می دهند که هیس هیس می کنند، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This irreverently hilarious early reader, illustrated in full color, explores a universal point of contention between parent and child in a playful, satisfying way.
[ترجمه گوگل]این خواننده اولیه بی‌احترام خنده‌دار، که به صورت تمام رنگی به تصویر کشیده شده است، یک نقطه اختلاف جهانی بین والدین و فرزند را به شیوه‌ای بازیگوش و رضایت‌بخش بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این خواننده ابتدایی مضحک که به صورت کامل نشان داده شده است، به بررسی یک نقطه جهانی از مشاجره بین والدین و کودک در یک روش سرزنده و رضایت بخش می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She now skipped irreverently from one grave to another; until, coming to the broad, flat, armorial tombstone of a departed worthy- perhaps of Isaac Johnson himself- she began to dance upon it.
[ترجمه گوگل]او اکنون بی‌احترام از قبری به گور دیگر می‌پرید تا زمانی که به سمت سنگ قبر پهن، مسطح و اسلحه‌آمیز یکی از شایستگان درگذشته - شاید خود آیزاک جانسون - آمد، شروع به رقصیدن روی آن کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک قبر به یک قبر دیگر پرت شده بود؛ تا آن که به روی سنگ صاف و پهن و یک سنگ قبر که شاید یکی از Isaac و شاید اسحاق جانسون بود که از آن جدا شده بود، شروع به رقصیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Ah, the traditional loader," one man mumbled irreverently. "Ah, the traditional forklift. "
[ترجمه گوگل]مردی با بی احترامی زمزمه کرد: «آه، لودر سنتی "آه، لیفتراک سنتی "
[ترجمه ترگمان]یک مرد زیر لب به تحقیر می گفت: \"آه، بارکننده سنتی،\" آه، the سنتی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The arch at the entrance jars a little, and the garage's false from seems slightly overdone—"the slipcover" as Nolen irreverently calls it.
[ترجمه گوگل]طاق ورودی کمی پیچ می‌شود، و کاذب گاراژ کمی زیاده‌روی به نظر می‌رسد - همانطور که نولن بی‌احترام آن را «پوشش لغزنده» می‌خواند
[ترجمه ترگمان]این قوس در شیشه های ورودی کمی پیچیده است و به نظر می رسد که گاراژ آن ها کمی اغراق آمیز به نظر می رسد - به طوری که Nolen آن را تحقیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I like the arrangement of the song particularly the use of harpsichord and string quartet mixing irreverently a bit of blues with a very Bach inspired chordal progression.
[ترجمه گوگل]من تنظیم آهنگ را دوست دارم، به ویژه استفاده از هارپسیکورد و کوارتت زهی را که بی‌احترام کمی از بلوز را با پیشرفت آکوردی الهام گرفته از باخ می‌آمیخت
[ترجمه ترگمان]من آرایش این آهنگ به خصوص استفاده از کلاوسن و موسیقی quartet را دوست دارم که کمی از افسردگی را با ترکیب بسیار کمی از باخ ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a disrespectful manner, impudently; without reverence

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : irreverence
✅️ صفت ( adjective ) : irreverent
✅️ قید ( adverb ) : irreverently

بپرس