irretrievable

/ˌɪrɪˈtriːvəbl̩//ˌɪrɪˈtriːvəbl̩/

معنی: بر نگشتنی، غیر قابل استرداد، باز نیافتنی
معانی دیگر: جبران ناپذیر، بازیافت ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irretrievably (adv.), irretrievability (n.)
• : تعریف: impossible to recover or repair.
متضاد: retrievable

- an irretrievable loss
[ترجمه گوگل] یک ضرر غیر قابل جبران
[ترجمه ترگمان] ضایعه بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the irretrievable days of my youth!
ایام باز نیافتنی جوانی من !

2. The only ground for divorce is the irretrievable breakdown of the marriage.
[ترجمه گوگل]تنها زمینه طلاق، شکست غیرقابل جبران ازدواج است
[ترجمه ترگمان]تنها زمین طلاق، شکست irretrievable ازدواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The breakdown of their marriage was irretrievable.
[ترجمه گوگل]شکست ازدواج آنها جبران ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]از بین رفتن ازدواجشان irretrievable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The couple separated on the grounds of irretrievable breakdown .
[ترجمه گوگل]این زوج به دلیل شکست غیرقابل جبران از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]این زوج به دلیل خرابی irretrievable از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The money already paid is irretrievable.
[ترجمه گوگل]پولی که قبلا پرداخت شده غیر قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]پولی که قبلا پرداخته شده، irretrievable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For Chiang's position in Manchuria was irretrievable.
[ترجمه گوگل]زیرا موقعیت چیانگ در منچوری غیرقابل بازگشت بود
[ترجمه ترگمان]برای موقعیت چیانگ در منچوری irretrievable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What a tragedy if the sport suffers irretrievable damage because this issue is ducked.
[ترجمه گوگل]چه فاجعه ای است اگر این ورزش آسیب های جبران ناپذیری را متحمل شود زیرا این موضوع نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]چه تراژدی اگر این ورزش آسیب جدی را تحمل کند، چرا که این مساله در حال خالی شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Verify and select information before irretrievable wiping.
[ترجمه گوگل]قبل از پاک کردن غیرقابل بازیابی اطلاعات را تأیید و انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از پاک کردن irretrievable، اطلاعات را تایید و انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consumptive use is sometimes referred to as irretrievable or irrecoverable loss.
[ترجمه گوگل]استفاده مصرفی گاهی اوقات به عنوان ضرر غیر قابل جبران یا جبران ناپذیر شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]کاربرد consumptive گاهی اوقات به عنوان irretrievable یا خسارت جبران ناپذیر یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. the irretrievable breakdown of the marriage.
[ترجمه گوگل]شکست غیرقابل جبران ازدواج
[ترجمه ترگمان]بی آن که باز هم از این ازدواج عاجز مانده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Usually, the analytes are irretrievable.
[ترجمه گوگل]معمولاً آنالیت ها قابل بازیابی نیستند
[ترجمه ترگمان]معمولا the ها irretrievable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I agree things look difficult, but the situation is far from irretrievable.
[ترجمه گوگل]موافقم که همه چیز سخت به نظر می رسد، اما وضعیت به دور از غیرقابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]من موافقم که اوضاع دشوار به نظر می رسد، اما وضعیت بسیار دور از irretrievable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After money is transferred out of the U. S., it's practically irretrievable.
[ترجمه گوگل]پس از انتقال پول به خارج از ایالات متحده، عملاً غیر قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه پول از U به خارج منتقل می شود اس در واقع it است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gentle was still on the other shore, part of her history; irretrievable.
[ترجمه گوگل]جنتل هنوز در ساحل دیگر، بخشی از تاریخ او بود غیر قابل برگشت
[ترجمه ترگمان]هنوز در ساحل دیگر، در قسمتی از سابقه او باز بود، باز هم باز نمی گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Once waste materials have become mixed, the problems increase enormously and certain substances become virtually irretrievable.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مواد زائد مخلوط می شوند، مشکلات به شدت افزایش می یابد و برخی مواد عملاً غیرقابل برگشت می شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که مواد زائد با هم مخلوط می شوند، مشکلات به طور کامل افزایش پیدا می کنند و برخی مواد به طور مجازی تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنگشتنی (صفت)
irreversible, irreclaimable, irremeable, irretrievable

غیر قابل استرداد (صفت)
irremediable, irretrievable

باز نیافتنی (صفت)
irretrievable

انگلیسی به انگلیسی

• unable to be retrieved, cannot be recovered; cannot be set right
irretrievable harm is so severe that it cannot be put right again; a formal use.
if a situation is irretrievable, it is so bad that there is no chance of it ever being put right.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل بازیافت
not able to be retrieved or put right
درست نشدنی

بپرس