irresistibly


بطور مقاومت ناپذیر، سخت

جمله های نمونه

1. He was irresistibly attracted by her charm.
[ترجمه گوگل]او به طرز غیر قابل مقاومتی جذب جذابیت او شده بود
[ترجمه ترگمان]جاذبه او را به شدت مجذوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Love is an irresistible desire to be irresistibly desired.
[ترجمه گوگل]عشق یک میل مقاومت ناپذیر برای خواسته شدن غیر قابل مقاومت است
[ترجمه ترگمان]عشق مقاومت ناپذیر و مقاومت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were irresistibly drawn to each other.
[ترجمه گوگل]آنها به طرز غیر قابل مقاومتی به سمت یکدیگر کشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]بی اختیار به یکدیگر نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I found myself irresistibly drawn to Steve's world.
[ترجمه گوگل]من به طرز غیرقابل مقاومتی جذب دنیای استیو شدم
[ترجمه ترگمان]خودم را به شدت به دنیای استیو جذب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had a gamine charm which men found irresistibly attractive.
[ترجمه گوگل]او جذابیت بازی داشت که مردان آن را به طرز غیر قابل مقاومتی جذاب می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]این زن جاذبه ای داشت که مردان او را بسیار جذاب می یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her gaze was drawn irresistibly to the scene outside.
[ترجمه گوگل]نگاه او به طرز مقاومت ناپذیری به صحنه بیرون کشیده شد
[ترجمه ترگمان]نگاه خیره اش را به صحنه بیرون کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pottz drove for the peak and was winched irresistibly upwards.
[ترجمه گوگل]پوتز برای قله رانندگی کرد و به طرز مقاومت ناپذیری به سمت بالا چرخید
[ترجمه ترگمان]Pottz به سمت قله رفت و او را به سوی بالا هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Doomstone always made George think irresistibly of the time of the Black Death.
[ترجمه گوگل]Doomstone همیشه جورج را به طرز مقاومت ناپذیری در مورد زمان مرگ سیاه فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]The همیشه به یاد مرگ سیاه می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jeopardy was selfish and self-centred, but irresistibly compelling.
[ترجمه گوگل]خطر، خودخواه و خودمحور بود، اما به طرز غیر قابل مقاومتی قانع کننده بود
[ترجمه ترگمان]خطر جانی و اعتماد به نفس بود، اما شدیدا نفوذ ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Love is the irresistible desire to be irresistibly desired. Robert Frost
[ترجمه گوگل]عشق میل مقاومت ناپذیر به خواسته شدن غیر قابل مقاومت است رابرت فراست
[ترجمه ترگمان]عشق مقاومت ناپذیر است که مقاومت ناپذیر در آن باشد رابرت فراست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is nothing in the world so irresistibly contagious as laughter and good humor. Charles Dickens
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در دنیا به اندازه خنده و شوخ طبعی مسری نیست چارلز دیکنز
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در دنیا مثل خنده و خنده مسری نیست چارلز دیکنز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Result: an almost irresistibly seductive inducement to work harder and more efficiently.
[ترجمه گوگل]نتیجه: یک انگیزه اغوا کننده تقریبا غیرقابل مقاومت برای کار سخت تر و کارآمدتر
[ترجمه ترگمان]نتیجه: یک انگیزه بسیار اغوا کننده که تلاش می کند سخت تر و موثرتر عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Irresistibly he managed to find tools and spent a long time unlocking the door.
[ترجمه گوگل]او به طرز غیرقابل مقاومتی توانست ابزاری پیدا کند و مدت زیادی را صرف باز کردن قفل در کرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد ابزار پیدا کند و مدت زیادی را در را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They might prove irresistibly tempting to identity thieves and marketing firms.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است برای سارقان هویت و شرکت های بازاریابی وسوسه ناپذیری باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است مقاومت ناپذیر را به سوی دزدان هویت و شرکت های بازاریابی به اثبات برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Love is an irresistible desire to irresistibly desired.
[ترجمه گوگل]عشق یک میل مقاومت ناپذیر به خواسته های غیر قابل مقاومت است
[ترجمه ترگمان]عشق مقاومت ناپذیر و مقاومت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an irresistible manner, in a manner which cannot be resisted

پیشنهاد کاربران

به شدت، زیادی، خیلی
That kid is irresistibly cute!
به طورِ مقاومت ناپذیری
به طرزِ غیر قابل کنترلی
به شدت
Her gaze was drawn irresistibly to the scene outside
نگاه خیره زنده/خانمه سخت متوجه اون صحنه در بیرون بود

بپرس