1. In order to be irreplaceable, one must always be different.
[ترجمه گوگل]برای غیرقابل تعویض بودن باید همیشه متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]برای اینکه جایگزین ناپذیر باشید، باید همیشه متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Works of art were lost, many of them irreplaceable.
[ترجمه گوگل]آثار هنری گم شدند، بسیاری از آنها غیر قابل جایگزینی بودند
[ترجمه ترگمان]آثار هنری از دست رفته و بسیاری از آن ها غیرقابل تعویض بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No-one's irreplaceable in the workplace.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در محل کار غیر قابل تعویض نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جایگزین ناپذیر در محل کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Inevitably, this will entail losing some of the irreplaceable character of this unique building.
[ترجمه گوگل]به ناچار، این امر مستلزم از دست دادن برخی از ویژگی های بی بدیل این ساختمان منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]این امر به طور اجتناب ناپذیری منجر به از دست دادن برخی از ویژگی های غیرقابل تعویض این ساختمان منحصر به فرد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These pictures are irreplaceable.
[ترجمه گوگل]این عکس ها غیر قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]این عکس ها غیرقابل تعویض هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Clark said the Army had already lost one irreplaceable man in General Custer.
[ترجمه گوگل]کلارک گفت که ارتش قبلاً یک مرد غیرقابل جایگزین را در ژنرال کاستر از دست داده است
[ترجمه ترگمان]کلارک گفت ارتش قبلا یک مرد غیرقابل جایگزین را در کل Custer از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is a unique and irreplaceable opportunity.
[ترجمه گوگل]این یک فرصت منحصر به فرد و غیر قابل جایگزین است
[ترجمه ترگمان]این یک فرصت منحصربفرد و جایگزین ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Fathers have a unique and irreplaceable role to play in child development.
[ترجمه گوگل]پدران نقشی منحصر به فرد و بی بدیل در رشد کودک دارند
[ترجمه ترگمان]پدران دارای نقش منحصر به فرد و غیرقابل تعویض در رشد کودک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Green land has irreplaceable function to the improvement of urban ecosystem.
[ترجمه گوگل]زمین سبز نقشی بی بدیل در بهبود اکوسیستم شهری دارد
[ترجمه ترگمان]زمین های سبز عملکرد جایگزین ناپذیر برای بهبود اکوسیستم شهری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Although dialects play an irreplaceable role in the Chinese national vocalism, they may intervene the singing exercise in many ways.
[ترجمه گوگل]اگرچه گویشها نقشی بیبدیل در آواز ملی چین دارند، اما ممکن است از طرق مختلف در تمرین آواز دخالت کنند
[ترجمه ترگمان]گرچه گویش های فردی نقش غیرقابل تعویض را در فرهنگ ملی چین ایفا می کنند، ممکن است در بسیاری از روش ها مداخله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. English degree construction plays an irreplaceable role in the process of reviving northeast old industrial base, which is the inevitable result of the globalization.
[ترجمه گوگل]ساخت مدرک زبان انگلیسی نقشی بی بدیل در روند احیای پایگاه صنعتی قدیمی شمال شرق ایفا می کند که نتیجه اجتناب ناپذیر جهانی شدن است
[ترجمه ترگمان]ساخت درجه انگلیسی نقشی جایگزین ناپذیر در فرآیند احیای پایگاه صنعتی قدیمی شمال شرقی ایفا می کند که نتیجه اجتناب ناپذیر جهانی شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the Russian literature they play an irreplaceable role in expressing character and portraying imagery.
[ترجمه گوگل]در ادبیات روسیه نقش بی بدیلی در بیان شخصیت و به تصویر کشیدن تصویر دارند
[ترجمه ترگمان]در ادبیات روسی، آن ها نقش غیرقابل تعویض را در بیان شخصیت و نمایش تصویر ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Radio frequency communication irreplaceable makes mobile communication realized in underground mine.
[ترجمه گوگل]ارتباطات فرکانس رادیویی غیر قابل جایگزینی باعث می شود که ارتباطات سیار در معدن زیرزمینی تحقق یابد
[ترجمه ترگمان]ارتباط رادیویی با فرکانس رادیویی ارتباط موبایلی را که در معدن زیرزمینی تشخیص داده می شود، ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید