irreligious

/ˌɪrɪˈlɪdʒəs//ˌɪrɪˈlɪdʒəs/

معنی: بی دین، بد کیش
معانی دیگر: لامذهب، غیرمذهبی، ضد مذهبی، دین ستیز، مخالف مذهب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irreligiously (adv.)
(1) تعریف: not practicing or believing in any religion; not motivated by religious considerations or precepts.
متضاد: devout, god-fearing, holy, pious, religious
مشابه: agnostic

(2) تعریف: marked by an absence of, or indifference or hostility toward, religion or religious considerations.
متضاد: religious
مشابه: agnostic, profane

جمله های نمونه

1. he has brought up his children to be irreligious
بچه هایش را غیرمذهبی بار آورده است.

2. This is not to say that Richard was irreligious.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که ریچارد بی دین بود
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا نیست که ریچارد بی دین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet the irreligious Jinnah wanted two religious states, while the religious Gandhi would countenance only a united secular state.
[ترجمه گوگل]با این حال، جناح بی دین خواهان دو دولت مذهبی بود، در حالی که گاندی مذهبی تنها از یک دولت سکولار متحد حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]با این وجود جناح irreligious جناح دو کشور مذهبی را می خواست، در حالی که جنبش مذهبی گاندی تنها یک دولت متحد سکولار را حمایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was, in fact, not irreligious.
[ترجمه گوگل]او در واقع بی دین نبود
[ترجمه ترگمان]حقیقت این بود که او دیگر بی شرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had always been irreligious, scoffing good - naturedly at the sky - pilots and their immortality of the soul.
[ترجمه گوگل]او همیشه بی دین بود و خلبانان و جاودانگی روح آنها را به باد تمسخر می گرفت
[ترجمه ترگمان]او همیشه بی دین بود و با خوش رویی به آسمان پرواز می کرد - خلبان و جاودانگی روح آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you're a religious woman, give me a irreligious one!
[ترجمه گوگل]اگر زن مذهبی هستی یک بی دین به من بده!
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک زن مذهبی هستی، یک کافر به من بده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To do nothing on behalf of the socially deprived is to him basically irreligious.
[ترجمه گوگل]هیچ کاری از جانب محرومان اجتماعی برای او اساساً بی دین است
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری از جانب جامعه محروم از نظر اجتماعی basically نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The discovery of a handbill in 1941 witnesses to the seriousness with which Lincoln had to take charges that he was irreligious.
[ترجمه گوگل]کشف یک صورت‌حساب در سال 1941 نشان می‌دهد که لینکلن باید اتهامات بی‌دینی خود را جدی می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]کشف یک اعلان در سال ۱۹۴۱ شاهد جدی بودن آن بود که لینکلن مجبور بود از این اتهام سرپیچی کند که او بی دین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To be a layman, even to be anticlerical, is not necessarily to be irreligious.
[ترجمه گوگل]غیر روحانی بودن، حتی ضد روحانی بودن، لزوماً بی دین بودن نیست
[ترجمه ترگمان]آدم عامی بودن، حتی اگر مخالف روحانیت باشد، لزوما بی دین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Atheism is not anti-God but is strongly opposing any religion that creates the existence of God and use it to corrupt and control the human mind. The atheists reject the existence of God. God does not exist – but they are not necessarily irreligious. They can be believers of any spiritual belief that is not God- based. They are just as ethical and moral as religious believers. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]آتئیسم ضد خدا نیست، بلکه با هر دینی که وجود خدا را ایجاد می کند و از آن برای تخریب و کنترل ذهن انسان استفاده می کند، به شدت مخالف است آتئیست ها وجود خدا را رد می کنند خدا وجود ندارد - اما آنها لزوماً بی دین نیستند آنها می توانند به هر عقیده معنوی که مبتنی بر خدا نیست معتقد باشند آنها به اندازه مؤمنان مذهبی اخلاقی و اخلاقی هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]Atheism ضد خدا نیست بلکه به شدت مخالف هر دینی است که وجود خدا را خلق کرده و از آن برای فاسد کردن و کنترل ذهن انسان استفاده کند The وجود خداوند را رد می کنند خداوند وجود ندارد - اما لزوما بی دین نیستند آن ها می توانند به هر باور معنوی که مبتنی بر خدا نیست، ایمان داشته باشند آن ها به اندازه مومنان مذهبی اخلاقی و اخلاقی هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It comes with equal challenge to the religious as to the irreligious.
[ترجمه گوگل]این با دینداران و بی دینان چالشی برابر دارد
[ترجمه ترگمان]این مساله با چالشی برابر با مذهب مسیحیت به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All human nature is divided asinto only two general sides, religious and irreligious.
[ترجمه گوگل]تمام طبیعت انسان تنها به دو جنبه کلی مذهبی و غیر مذهبی تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]همه طبیعت بشری به دو جنبه عمومی، مذهبی و بی دین تقسیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He employs intense and difficult physical movements to stimulate the extreme feelings of self-sacrifice and irreligious piousness.
[ترجمه گوگل]او برای برانگیختن احساسات شدید از خودگذشتگی و تقوای غیردینی از حرکات بدنی شدید و دشوار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از حرکات فیزیکی سخت و سخت برای تحریک احساسات شدید خود گذشتگی و irreligious استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی دین (صفت)
ungodly, miscreant, impious, irreligious

بد کیش (صفت)
impious, irreligious

انگلیسی به انگلیسی

• not religious; anti-religious
an irreligious person does not accept the beliefs of any particular religion, or opposes all religions.

پیشنهاد کاربران

کسی که پیرو هیچ دینی نیست
Atheist/not religious/anti - religious

بپرس