irrefragable

/ɪˈrefrəɡəbəl//ɪˈrefrəɡəbl/

معنی: لجوج، تسلیم نشدنی، رد نکردنی، غیر قابل انکار و تکذیب
معانی دیگر: تردید ناپذیر، مردود نکردنی، انکار نکردنی، غیرقابل بحث و تردید، سرسخت، خود رای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irrefragably (adv.), irrefragability (n.)
• : تعریف: impossible to refute or dispute; undeniable.
مشابه: certain

- Faced with these irrefragable facts, she had no choice but to concede.
[ترجمه گوگل] در مواجهه با این حقایق شکست ناپذیر، چاره ای جز قبول نداشت
[ترجمه ترگمان] در مواجهه با این حقایق irrefragable چاره ای جز تایید نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. No evidence, at once so slight and irrefragable, of a subtle disease that had long since begun to eat into the real substance of his character.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی، در آن واحد بسیار جزئی و غیرقابل شکست، از بیماری ظریفی که مدتهاست شروع به نفوذ به ماهیت واقعی شخصیت او کرده بود، وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود نداشت، بلافاصله پس از آن اندک اندک و irrefragable، یک بیماری زیرکانه که از مدت ها پیش شروع به خوردن به ماده واقعی شخصیت او کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such men are not only true patriots, but are irrefragable proofs that the Chinese are capable of being stirred to the most heroic exertions in following public-spirited leaders.
[ترجمه گوگل]چنین مردانی نه تنها میهن پرستان واقعی هستند، بلکه شواهد شکست ناپذیری هستند که نشان می دهد چینی ها می توانند در پیروی از رهبران دارای روحیه عمومی به قهرمانانه ترین تلاش ها برانگیخته شوند
[ترجمه ترگمان]این مردان فقط میهن پرستان واقعی نیستند، اما در irrefragable دلیل وجود دارند که چینی ها قادر به تحریک به the و most تلاش رهبران public هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the union of the three kingdoms of Great Britain and Ireland the world witnesses a great and irrefragable example of the immeasurable efficacy of free trade between united nations.
[ترجمه گوگل]در اتحاد سه پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند، جهان شاهد نمونه بزرگ و شکست ناپذیری از کارایی بی‌اندازه تجارت آزاد بین ملل متحد است
[ترجمه ترگمان]در اتحاد سه پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند، جهان نمونه بزرگ و irrefragable از کارآیی بی پایان تجارت آزاد بین ملل متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That the employees are the best wealth in the enterprise has been an irrefragable fact in this knowledge economy era.
[ترجمه گوگل]این که کارکنان بهترین ثروت در شرکت هستند، یک واقعیت غیرقابل شکست در این عصر اقتصاد دانش است
[ترجمه ترگمان]این که کارمندان بهترین ثروت در این شرکت هستند، در این عصر علم اقتصاد، یک واقعیت انکارناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The universe is a society of wilful personalities, not an irrefragable chain of cause and effect.
[ترجمه گوگل]کائنات جامعه ای متشکل از شخصیت های ارادی است، نه زنجیره ای شکست ناپذیر از علت و معلول
[ترجمه ترگمان]جهان جامعه ای از شخصیت های خودرای است، نه زنجیره irrefragable علت و معلول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لجوج (صفت)
persistent, opinionated, dogged, obstinate, set, stubborn, stuffy, intractable, obstreperous, pertinacious, mulish, obdurate, dour, irrefragable, waspish

تسلیم نشدنی (صفت)
inexorable, irrefragable, unrelenting

رد نکردنی (صفت)
unquestioning, unquestionable, irrefragable, irrecusable

غیر قابل انکار و تکذیب (صفت)
irrefragable

انگلیسی به انگلیسی

• irrefutable, indisputable, undeniable, cannot be contradicted

پیشنهاد کاربران

بپرس