معنی: پایان نا پذیر، از گرو در نیامدنی، غیر قابل استخلاص، غیر قابل خریداری، باز خرید نشدنیمعانی دیگر: نابازخریدنی، غیر قابل بازخرید، (در مورد اسکناس) تبدیل ناپذیر به مسکوک، دگرگونی ناپذیر، تغییر ناپذیر، نومید کننده، نارستنی
• (1)تعریف: not capable of being bought back or paid off; not redeemable. • متضاد: redeemable
• (2)تعریف: not convertible, as into cash. • متضاد: redeemable
• (3)تعریف: beyond remedy or redemption; hopeless or lost. • متضاد: redeemable
- an irredeemable sinner
[ترجمه گوگل] یک گناهکار جبران ناپذیر [ترجمه ترگمان] یه گناهکار دیگه پیدا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. There are irredeemable flaws in the logic of the argument.
[ترجمه محسن] اشکالات اساسی در منطق این استدلال وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]در منطق استدلال اشکالات جبران ناپذیری وجود دارد [ترجمه ترگمان]flaws irredeemable در منطق استدلال وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Very few children are irredeemable.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از کودکان غیرقابل جبران هستند [ترجمه ترگمان]تعداد کمی از کودکان irredeemable هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Very few teachers are irredeemable, however hard-bitten they may appear.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از معلمان غیرقابل جبران هستند، هر چند سخت به نظر برسند [ترجمه ترگمان]تعداد کمی از معلمان irredeemable هستند، با این حال ممکن است آن ها به سختی گاز گرفته شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These are a historical survival and no new irredeemable stocks have been issued for many years.
[ترجمه گوگل]اینها یک بقای تاریخی هستند و سال هاست که هیچ سهام غیرقابل جبران جدیدی منتشر نشده است [ترجمه ترگمان]اینها یک بقای تاریخی هستند و هیچ سهام irredeemable جدیدی برای سالیان متمادی منتشر نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They are pictured as virtually irredeemable, lazy, dependent, living off the hard-earned money of others.
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا غیرقابل جبران، تنبل، وابسته و با پول سخت به دست آمده دیگران زندگی می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها به صورت مجازی، تنبل، وابسته و وابسته به پول به دست آمده از دیگران به تصویر کشیده می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The moment was as irredeemable as shattered glass.
[ترجمه گوگل]آن لحظه مثل شیشه های شکسته غیرقابل جبران بود [ترجمه ترگمان]لحظه به اندازه شیشه خرد نشدنی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Without renewal, decay becomes irredeemable.
[ترجمه گوگل]بدون تجدید، پوسیدگی جبران ناپذیر می شود [ترجمه ترگمان]بدون تجدید حیات، فساد تبدیل به irredeemable می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. ICULS is an abbreviation and stands for Irredeemable Convertible Unsecured Loan Stock.
[ترجمه گوگل]ICULS مخفف است و مخفف Irredeemable Convertible Unsecured Loan Stock است [ترجمه ترگمان]ICULS مخفف irredeemable convertible unsecured unsecured stands stands است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Now, the irredeemable perpetual public debt presupposes the stability of purchasing power.
[ترجمه گوگل]اکنون، بدهی عمومی دائمی غیرقابل جبران، ثبات قدرت خرید را پیشفرض میگیرد [ترجمه ترگمان]اکنون، بدهی عمومی دائمی، ثبات قدرت خرید را پیش فرض می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He is an irredeemable optimist.
[ترجمه گوگل]او یک خوشبین غیرقابل جبران است [ترجمه ترگمان]خوش بین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is still, in the eyes of some, an irredeemable misogynist.
[ترجمه گوگل]او هنوز از نظر برخی یک زن ستیز غیرقابل جبران است [ترجمه ترگمان]او هنوز در چشمان برخی از زنان از زن بیزار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. First, women were probably regarded as more hopelessly incorrigible, more totally irredeemable when fallen.
[ترجمه گوگل]اولاً، زنان احتمالاً به طرز ناامیدکنندهای اصلاحناپذیرتر در نظر گرفته میشدند که در صورت سقوط، کاملاً جبران ناپذیرتر بودند [ترجمه ترگمان]در ابتدا زنان به این نتیجه رسیده بودند که این مرد به طور نومیدانه کور کننده است، و وقتی که سقوط می کند، باز هم irredeemable شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She differs from Proust, however, in dwelling on the reality and hence irredeemable transience of the past.
[ترجمه گوگل]با این حال، او با پروست در سکون بر واقعیت و در نتیجه گذرا بودن گذشته غیرقابل جبران تفاوت دارد [ترجمه ترگمان]با این حال، او از پروست با توجه به واقعیت و از این رو irredeemable transience گذشته متفاوت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To many, the area was a world of its own, largely irredeemable.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، این منطقه دنیایی برای خود بود که تا حد زیادی غیرقابل جبران بود [ترجمه ترگمان]برای بسیاری، این منطقه یک دنیای خاص خودش بود که تا حد زیادی irredeemable بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• cannot be redeemed; cannot be bought back; cannot be reclaimed; cannot be converted; hopeless, lost if someone has an irredeemable fault in their character or personality, it cannot ever be corrected; a formal word.
پیشنهاد کاربران
غیر قابل بازخرید کردن غیرقابل جبران غیرقابل اصلاح
Very few children are irredeemable = تعداد خیلی کمی از بچه ها اصلاح ناپذیر هستند