irredeemable

/ˌɪrɪˈdiːməbl̩//ˌɪrɪˈdiːməbl̩/

معنی: پایان نا پذیر، از گرو در نیامدنی، غیر قابل استخلاص، غیر قابل خریداری، باز خرید نشدنی
معانی دیگر: نابازخریدنی، غیر قابل بازخرید، (در مورد اسکناس) تبدیل ناپذیر به مسکوک، دگرگونی ناپذیر، تغییر ناپذیر، نومید کننده، نارستنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irredeemably (adv.), irredeemability (n.)
(1) تعریف: not capable of being bought back or paid off; not redeemable.
متضاد: redeemable

(2) تعریف: not convertible, as into cash.
متضاد: redeemable

(3) تعریف: beyond remedy or redemption; hopeless or lost.
متضاد: redeemable

- an irredeemable sinner
[ترجمه گوگل] یک گناهکار جبران ناپذیر
[ترجمه ترگمان] یه گناهکار دیگه پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There are irredeemable flaws in the logic of the argument.
[ترجمه محسن] اشکالات اساسی در منطق این استدلال وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]در منطق استدلال اشکالات جبران ناپذیری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]flaws irredeemable در منطق استدلال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Very few children are irredeemable.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از کودکان غیرقابل جبران هستند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از کودکان irredeemable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Very few teachers are irredeemable, however hard-bitten they may appear.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از معلمان غیرقابل جبران هستند، هر چند سخت به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از معلمان irredeemable هستند، با این حال ممکن است آن ها به سختی گاز گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are a historical survival and no new irredeemable stocks have been issued for many years.
[ترجمه گوگل]اینها یک بقای تاریخی هستند و سال هاست که هیچ سهام غیرقابل جبران جدیدی منتشر نشده است
[ترجمه ترگمان]اینها یک بقای تاریخی هستند و هیچ سهام irredeemable جدیدی برای سالیان متمادی منتشر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are pictured as virtually irredeemable, lazy, dependent, living off the hard-earned money of others.
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا غیرقابل جبران، تنبل، وابسته و با پول سخت به دست آمده دیگران زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به صورت مجازی، تنبل، وابسته و وابسته به پول به دست آمده از دیگران به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The moment was as irredeemable as shattered glass.
[ترجمه گوگل]آن لحظه مثل شیشه های شکسته غیرقابل جبران بود
[ترجمه ترگمان]لحظه به اندازه شیشه خرد نشدنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Without renewal, decay becomes irredeemable.
[ترجمه گوگل]بدون تجدید، پوسیدگی جبران ناپذیر می شود
[ترجمه ترگمان]بدون تجدید حیات، فساد تبدیل به irredeemable می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. ICULS is an abbreviation and stands for Irredeemable Convertible Unsecured Loan Stock.
[ترجمه گوگل]ICULS مخفف است و مخفف Irredeemable Convertible Unsecured Loan Stock است
[ترجمه ترگمان]ICULS مخفف irredeemable convertible unsecured unsecured stands stands است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now, the irredeemable perpetual public debt presupposes the stability of purchasing power.
[ترجمه گوگل]اکنون، بدهی عمومی دائمی غیرقابل جبران، ثبات قدرت خرید را پیش‌فرض می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اکنون، بدهی عمومی دائمی، ثبات قدرت خرید را پیش فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is an irredeemable optimist.
[ترجمه گوگل]او یک خوشبین غیرقابل جبران است
[ترجمه ترگمان]خوش بین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is still, in the eyes of some, an irredeemable misogynist.
[ترجمه گوگل]او هنوز از نظر برخی یک زن ستیز غیرقابل جبران است
[ترجمه ترگمان]او هنوز در چشمان برخی از زنان از زن بیزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, women were probably regarded as more hopelessly incorrigible, more totally irredeemable when fallen.
[ترجمه گوگل]اولاً، زنان احتمالاً به طرز ناامیدکننده‌ای اصلاح‌ناپذیرتر در نظر گرفته می‌شدند که در صورت سقوط، کاملاً جبران ناپذیرتر بودند
[ترجمه ترگمان]در ابتدا زنان به این نتیجه رسیده بودند که این مرد به طور نومیدانه کور کننده است، و وقتی که سقوط می کند، باز هم irredeemable شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She differs from Proust, however, in dwelling on the reality and hence irredeemable transience of the past.
[ترجمه گوگل]با این حال، او با پروست در سکون بر واقعیت و در نتیجه گذرا بودن گذشته غیرقابل جبران تفاوت دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او از پروست با توجه به واقعیت و از این رو irredeemable transience گذشته متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To many, the area was a world of its own, largely irredeemable.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، این منطقه دنیایی برای خود بود که تا حد زیادی غیرقابل جبران بود
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری، این منطقه یک دنیای خاص خودش بود که تا حد زیادی irredeemable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایان نا پذیر (صفت)
endless, interminable, unceasing, inexhaustible, irredeemable

از گرو در نیامدنی (صفت)
irredeemable

غیر قابل استخلاص (صفت)
irredeemable

غیر قابل خریداری (صفت)
irredeemable

باز خرید نشدنی (صفت)
irredeemable

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be redeemed; cannot be bought back; cannot be reclaimed; cannot be converted; hopeless, lost
if someone has an irredeemable fault in their character or personality, it cannot ever be corrected; a formal word.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل بازخرید کردن
غیرقابل جبران
غیرقابل اصلاح
Very few children are irredeemable = تعداد خیلی کمی از بچه ها اصلاح ناپذیر هستند
irredeemable mistakes = اشتباهات جبران ناپذیر
بهبود نیافتنی
غیر قابل قبول

بپرس