صفت ( adjective )
مشتقات: irrationally (adv.), irrationality (n.), irrationalness (n.)
مشتقات: irrationally (adv.), irrationality (n.), irrationalness (n.)
• (1) تعریف: lacking in reason, sense, or judgment.
• مترادف: foolish, unreasonable, unwise
• متضاد: rational, reasonable, thinking
• مشابه: absurd, addlebrained, blind, daffy, daft, fantastic, half-baked, idiotic, ill-advised, inane, mad, nonsensical
• مترادف: foolish, unreasonable, unwise
• متضاد: rational, reasonable, thinking
• مشابه: absurd, addlebrained, blind, daffy, daft, fantastic, half-baked, idiotic, ill-advised, inane, mad, nonsensical
- He had drunk too much whiskey and was now irrational.
[ترجمه گوگل] او بیش از حد ویسکی نوشیده بود و اکنون غیرمنطقی بود
[ترجمه ترگمان] او بیش از حد مست کرده بود و حالا غیر منطقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او بیش از حد مست کرده بود و حالا غیر منطقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She had an irrational impulse to jump off the bridge.
[ترجمه مریم] بطور غیر منطقی ، ویرش گرفته بود ( هوس کرده بود ) از روی پل بپرد.|
[ترجمه گوگل] او یک انگیزه غیرمنطقی برای پریدن از روی پل داشت[ترجمه ترگمان] اون انگیزه غیر منطقی ای داشت که از روی پل بپره بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When his wife went out with her friends, he felt an irrational jealousy.
[ترجمه گوگل] وقتی همسرش با دوستانش بیرون رفت، حسادت غیرمنطقی داشت
[ترجمه ترگمان] هنگامی که همسرش با دوستانش بیرون می رفت، احساس حسادت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنگامی که همسرش با دوستانش بیرون می رفت، احساس حسادت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: not based on logical reasoning; illogical.
• مترادف: absurd, fallacious, illogical, invalid, unreasonable, unsound, untenable
• متضاد: logical, rational, reasonable
• مشابه: erroneous, incredible, preposterous, ridiculous, specious, unscientific
• مترادف: absurd, fallacious, illogical, invalid, unreasonable, unsound, untenable
• متضاد: logical, rational, reasonable
• مشابه: erroneous, incredible, preposterous, ridiculous, specious, unscientific
- This paper presents an irrational argument.
[ترجمه گوگل] این مقاله یک استدلال غیرمنطقی ارائه می کند
[ترجمه ترگمان] این مقاله یک استدلال غیرمنطقی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این مقاله یک استدلال غیرمنطقی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in mathematics, not capable of being expressed as a whole number or as a ratio of two whole numbers.
- The square root of two is an irrational number.
[ترجمه گوگل] جذر دو عددی غیر منطقی است
[ترجمه ترگمان] ریشه دوم دو عدد غیرمنطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ریشه دوم دو عدد غیرمنطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید