ironware

/ˈaɪənweər//ˈaɪənweə/

معنی: فلز الات، اهن الات، ظروف اهنی، ظروف سخت
معانی دیگر: ابزار آهنی، آهن آلات، چیلان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: pots, utensils, and other small articles made of iron.

جمله های نمونه

1.
آهن آلات

2. Malleable cast ironware produces hysteresis and eddy current loss under alternating current in transmission ! line .
[ترجمه گوگل]ظروف چدنی چکش خوار باعث ایجاد هیسترزیس و کاهش جریان گردابی تحت جریان متناوب در انتقال می شود! خط
[ترجمه ترگمان]malleable (malleable cast)پسماند جریان گردابی را تحت جریان متناوب در انتقال تولید می کند! خط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The revolution of ironware times formed perfect with each passing day agriculture civilization.
[ترجمه گوگل]انقلاب زمان ظروف آهنی با گذشت هر روز از تمدن کشاورزی شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]انقلاب دوران ironware در هر روز که از تمدن کشاورزی می گذشت به کمال می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The firm prospered markedly during the wars of 1689-171when Crowley was a major supplier of ironware to the navy.
[ترجمه گوگل]این شرکت در طول جنگ های 1689-171 زمانی که کراولی تامین کننده اصلی ظروف آهنی برای نیروی دریایی بود به طور قابل توجهی رونق گرفت
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طول جنگ of - ۱۷۱، هنگامی که کرولی، تامین کننده اصلی نیروی دریایی بود، به طور محسوسی پیشرفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The iron guy that the reporter sees in constant abundant ironware, much a few minutes of tender feelings, have rose series, still have the leather belt series with bold avant-courier .
[ترجمه گوگل]مرد آهنی که خبرنگار می بیند در آهن آلات فراوان، بسیار چند دقیقه از احساسات لطیف، سری گل رز، هنوز هم سری کمربند چرمی با جسورانه پیک آوانت
[ترجمه ترگمان]مرد آهنی که گزارشگر در چند دقیقه از احساسات لطیف و سرشار از احساسات می بیند، سری بلند کرده است و هنوز هم سری کمربند چرمی با avant برجسته دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. complete other supplies - garment accessories, hag tag, lace, zipper, woven label, printed label, ironware accessories. etc.
[ترجمه گوگل]سایر لوازم کامل - لوازم جانبی پوشاک، برچسب هاگ، توری، زیپ، برچسب بافته شده، برچسب چاپی، لوازم جانبی آهن آلات و غیره
[ترجمه ترگمان]لوازم دیگر - لوازم پوشاک، برچسب عجوزه، توری، زیپ، برچسب woven، برچسب چاپی و لوازم جانبی ironware و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. RESULTS: Eye penetrating injury occurred often to children, students and young people. Traumatic appliance included knife, scissors, needle and ironware.
[ترجمه گوگل]نتایج: آسیب نافذ چشم اغلب در کودکان، دانش‌آموزان و جوانان رخ می‌دهد دستگاه ضربه‌ای شامل چاقو، قیچی، سوزن و ظروف آهنی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: آسیب چشمی چشم اغلب به کودکان، دانش آموزان و افراد جوان روی می آورد لوازم ضربه روحی شامل چاقو، قیچی، سوزن و ironware بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shanghai KoBo is one provider focused on high grade ironware and metal products in vessels. We play important role in the supplemental service of shipbuilding industry with rich experience.
[ترجمه گوگل]Shanghai KoBo یکی از ارائه دهندگانی است که بر روی ظروف آهنی و محصولات فلزی درجه یک در کشتی ها متمرکز شده است ما با تجربه غنی در خدمات تکمیلی صنعت کشتی سازی نقش مهمی ایفا می کنیم
[ترجمه ترگمان]شانگهای kobo یک عرضه کننده است که بر روی محصولات فلزی درجه بالا و محصولات فلزی در کشتی متمرکز است ما نقش مهمی در خدمات مکمل صنعت کشتی سازی با تجربه غنی بازی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We complete other supplies - garment accessories, hag tag, lace, zipper, woven label, printed label, ironware accessories . . .
[ترجمه گوگل]ما سایر لوازم را تکمیل می کنیم - لوازم جانبی پوشاک، برچسب هاگ، توری، زیپ، برچسب بافته شده، برچسب چاپی، لوازم جانبی آهن آلات
[ترجمه ترگمان]ما دیگر لوازم تدارکاتی، برچسب عجوزه، تور، زیپ، برچسب woven، برچسب چاپی و لوازم جانبی را تکمیل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. R . S . engages mainly in both research and production of ironware, model sets, and electron.
[ترجمه گوگل]آر اس به طور عمده در تحقیق و تولید آهن آلات، مجموعه مدل ها و الکترون مشغول است
[ترجمه ترگمان]ر اس به طور عمده در هر دو تحقیق و تولید of، مجموعه های مدل و الکترون فعالیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فلز الات (اسم)
hardware, ironware

اهن الات (اسم)
ironware, ironwork

ظروف اهنی (اسم)
ironware

ظروف سخت (اسم)
ironware

انگلیسی به انگلیسی

• implements made of iron

پیشنهاد کاربران

بپرس