ironmonger

/ˈaɪənmʌŋɡər//ˈaɪənmʌŋɡə/

معنی: اهن فروش، فروشنده اهنالات
معانی دیگر: آهن فروش، فروشنده ی ابزار آهنی، آهن آلات فروش، چیلانگر، اهن فروش، اهن الات فروش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a merchant who sells household tools, equipment, and other hardware.

جمله های نمونه

1. I have tried many ironmongers without success.
[ترجمه گوگل]من آهن فروش های زیادی را بدون موفقیت امتحان کردم
[ترجمه ترگمان]من بدون موفقیت چندین بار امتحان کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ironmonger explained how the mouse-trap should be set.
[ترجمه گوگل]آهن فروش توضیح داد که چگونه تله موش باید تنظیم شود
[ترجمه ترگمان]The توضیح داد که این دام چگونه باید تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ironmongers also built up their businesses by using the human and material resources of their families.
[ترجمه گوگل]آهن فروشان نیز با استفاده از منابع انسانی و مادی خانواده، کسب و کار خود را راه اندازی کردند
[ترجمه ترگمان]The همچنین کسب و کاره ای خود را با استفاده از منابع انسانی و مادی خانواده های خود ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd come into Diss to pay a bill at Aldrich's the ironmongers.
[ترجمه گوگل]او به دیس آمده بود تا قبض آهن فروشی آلدریچ را بپردازد
[ترجمه ترگمان]او به diss امده بود تا صورتحساب a Aldrich را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The same challenge for the philosopher as for the politician, the ironmonger, and the songwriter: Sell or die.
[ترجمه گوگل]همان چالشی که برای فیلسوف برای سیاستمدار، آهن فروش و ترانه سرا وجود دارد: بفروش یا بمیر
[ترجمه ترگمان]همان چالش برای فیلسوف، به عنوان سیاست مدار، the، و the: Sell یا مردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of these demonstrators, by their own later accounts, armed themselves with razor-blades or with knuckle dusters bought from ironmongers.
[ترجمه گوگل]برخی از این تظاهرکنندگان، بنا به گزارش‌های بعدی خود، خود را به تیغ‌های تیغ یا گردگیرهایی که از آهن‌فروشان خریده بودند، مسلح کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از این تظاهر کنندگان، با حساب خود، خود را مسلح به تیغ تیغی یا دستمال های knuckle که از ironmongers خریده بودند، به دست می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next to it stands the Hui Hua supermarket. Then comes the Hua Tai ironmonger and the Ji Li Lai general store.
[ترجمه گوگل]در کنار آن سوپرمارکت Hui Hua قرار دارد سپس آهن‌فروش هوآ تای و فروشگاه عمومی جی لی لای می‌آیند
[ترجمه ترگمان]در کنار آن، سوپرمارکت Hui Hua قرار دارد سپس \"هوا Tai ironmonger\" و \"جی لی لای\" (Ji لی لای)وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He got his windmill on a system of easy payments that staggered even the ironmonger himself.
[ترجمه گوگل]او آسیاب بادی خود را بر روی سیستمی از پرداخت های آسان به دست آورد که حتی خود آهن فروش را هم مبهوت کرد
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی را روی یک سیستم پرداخت آسان گرفت که حتی ironmonger را هم گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His father, John Donne ,[Sentence dictionary] was a well - to - do ironmonger and citizen of London.
[ترجمه گوگل]پدرش، جان دان، [فرهنگ جملات] آهن‌فروش و شهروند لندن بود
[ترجمه ترگمان]پدرش، جان دان، یک dictionary معروف و شهروند لندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Receiving a sharp slap on the shoulder, I turned, and, to my amazement, saw Farmerson, our ironmonger.
[ترجمه گوگل]با دریافت سیلی تند بر شانه، برگشتم و در کمال تعجب، کشاورز آهن فروش ما را دیدم
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه یک سیلی محکمی به شانه من زد، چرخیدم، و با تعجب دیدم که ironmonger، ironmonger را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهن فروش (اسم)
ironmonger

فروشنده اهنالات (اسم)
ironmonger

انگلیسی به انگلیسی

• one who sells iron products, vendor of iron goods
an ironmonger or an ironmonger's is a shop which sells tools, nails, pans, and many other things that you need for doing jobs in your house or garden.

پیشنهاد کاربران

فروشنده ابزار فلزی
این ابزار شامل قفل ها، پیچ و مهره ها، وسایل ساختمانی و سایر اجناس فلزی میشود
ابزار فروش

بپرس