• (1)تعریف: being, showing, pertaining to, or marked by irony.
- "The Prison that is Freedom" is an ironic title.
[ترجمه گوگل] «زندانی که آزادی است» عنوانی کنایه آمیز است [ترجمه ترگمان] \" زندان که آزادی است، عنوانی طعنه آمیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: using, or inclined to use, irony. • متضاد: earnest • مشابه: satirical
- an ironic commentator
[ترجمه گوگل] یک مفسر کنایه آمیز [ترجمه ترگمان] یک مفسر سرشناس و کنایه دار، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an ironic man
مردی که عادت به طعنه زدن دارد
2. an ironic remark
اظهارنظر طعنه آمیز
3. it was ironic that the gold arrived as they were carrying ferdowsi's body to the cemetery
تفشه آمیز بود که طلاها موقعی رسید که داشتند جسد فردوسی را به گورستان می بردند.
4. That is a summary and ironic end.
[ترجمه گوگل]این یک پایان خلاصه و کنایه آمیز است [ترجمه ترگمان]این یک داستان خلاصه و کنایه آمیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The film is more of an ironic fantasy than a horror story.
[ترجمه zahra] فیلم بیشتر گرایشی طعنه آمیز دارد تا داستانی ترسناک
|
[ترجمه گوگل]این فیلم بیشتر یک داستان فانتزی کنایه آمیز است تا یک داستان ترسناک [ترجمه ترگمان]فیلم بیشتر از یک داستان ترسناک است تا یک داستان ترسناک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Life sometimes, always is ironic. A turn round is probably I.
[ترجمه گوگل]زندگی گاهی، همیشه طعنه آمیز است دور چرخشی احتمالا من هستم [ترجمه ترگمان]زندگی گاه، همیشه مضحک است یک چرخش، احتمالا من هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Does he not find it ironic that the sort of people his movie celebrates hardly ever watch this kind of movie?
[ترجمه ناشناس] خنده دار نیست، مردمی که او در فیلمش از آنها یاد می کند، به ندرت چنین فیلم هایی می بینند
|
[ترجمه گوگل]آیا برای او طعنه آمیز نیست که آن دسته از افرادی که فیلمش از آنها تجلیل می کند به ندرت این نوع فیلم را تماشا می کنند؟ [ترجمه ترگمان]عجیب نیست که این sort که فیلم او جشن می گیرند به ندرت این فیلم را تماشا می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's ironic that her husband smoked for thirty years, and yet she's the one who died of lung cancer.
[ترجمه گوگل]طعنه آمیز است که شوهرش سی سال سیگار می کشید و با این حال او بود که بر اثر سرطان ریه مرد [ترجمه ترگمان]این طعنه آمیزه که شوهرش سی سال سیگار می کشید و با این حال او کسی بود که از سرطان ریه مرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her music is witty, ironic and allusive.
[ترجمه گوگل]موسیقی او شوخ، کنایه آمیز و کنایه آمیز است [ترجمه ترگمان]موسیقی او witty، طنزآمیز و allusive است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In an ironic twist, the most trustworthy character in the film turned out to be the thief.
[ترجمه learner] در یک چرخش طنزآمیز معلوم شد مورد اعتمادترین شخصیت فیلم دزد است
|
[ترجمه گوگل]در یک چرخش کنایه آمیز، قابل اعتمادترین شخصیت فیلم دزد بود [ترجمه ترگمان]در یک چرخش طنزآمیز، شخصیت قابل اعتمادی که در فیلم وجود داشت تبدیل به دزد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It would be ironic if a version capable of industrialising the practice becomes part of the landscape of modern warfare.
[ترجمه گوگل]اگر نسخه ای که بتواند این تمرین را صنعتی کند بخشی از چشم انداز جنگ مدرن شود، طعنه آمیز خواهد بود [ترجمه ترگمان]اگر نسخه ای از آن توانایی of را داشته باشد، می توان آن را بخشی از چشم انداز جنگ مدرن دانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He smiled that ironic smile of his that always made me feel so foolish.
[ترجمه گوگل]اون لبخند طعنه آمیزی که همیشه باعث می شد من خیلی احمق باشم لبخند زد [ترجمه ترگمان]لبخند تمسخرآمیزی زد که همیشه باعث می شد احساس حماقت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. An ironic cheer arose from the crowd round the bar.
[ترجمه گوگل]یک تشویق کنایه آمیز از جمعیت اطراف بار بلند شد [ترجمه ترگمان]از میان جمعیتی که دور بار جمع شده بودند شادمان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And in an ironic twist, the Author is played by the same actor as the old farmer.
[ترجمه گوگل]و در یک چرخش کنایه آمیز، نویسنده توسط همان بازیگر نقش کشاورز پیر بازی می شود [ترجمه ترگمان]و در یک چرخش طنزآمیز، نویسنده به عنوان یک کشاورز پیر بازی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. His photographs are complex and sometimes ironic.
[ترجمه گوگل]عکس های او پیچیده و گاهی کنایه آمیز است [ترجمه ترگمان]عکس های او پیچیده و گاهی مضحک هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• characterized by irony, sarcastic an ironic remark or gesture is inappropriate in the situation in which it is made, and is intended as a joke or insult. an ironic situation is strange or amusing because it is the opposite of what you expect.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: Using words to convey a meaning opposite to their literal sense 🤔 🔍 مترادف: Sarcastic ✅ مثال: It was ironic that the fire station burned down.
نامعمول، خنده دار، عجیب، بازیگوشانه. . .
طنز آمیز. طعنه آمیز مثال: "The Prison that is Freedom" is an ironic title. �زندانی که آزادی است� یک تیتر و عنوان طعنه آمیز است.
an ironic situation is one that is unusual or amusing because something strange happens, or the opposite of what is expected happens or is true Ex: Your car was stolen at the police station! How ironic! ... [مشاهده متن کامل]
It’s ironic that her husband smoked for thirty years, and yet she’s the one who died of lung cancer. ################################### Or ################################### using words that are the opposite of what you really mean, often in a joking way Ex: ironic comments When I told Lucy I loved her book, she thought I was being ironic.
. . . It is ironic that خنده دار است که. . . مسخره است که . . . عجیب و غیر عادی است که. . .
خنده دار ، مسخره، مضحک
عجیب و غریب
نیش دار
عجیب و غیر عادی Surprise you
در باب معانی مختلف ironic ، معنی ای که بیشتر کاربرد دارد ( حداقل در انگلیش آمریکن ) ، "عجیب" و یا "نامانوس" می باشد
باسلام و تشکر از سایت بسیار مفید وخوب شما، ، یکی از معانی ironic, , جالب وغیر معمول هم میباشد، که درمتون پیشرفته انگلیسی مشاهده میشود. درچنین جملاتی طعنه امیز معنا نمیدهد