ironclad

/ˈaɪərnˌklæd//ˈaɪənklæd/

معنی: سفت، سخت، زره پوش، اهن پوش
معانی دیگر: (مجازی) محکم، عدول ناپذیر، تخطی ناپذیر، پوشیده از آهن، آهن پوش، کشتی زره دار، زره پوش، اهن پوش، اهن دار، سخت، سفت، کشتی زره پوش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: as though covered in iron armor; unbreakable and inflexible.
مشابه: rigid

- an ironclad agreement
[ترجمه گوگل] یک توافق آهنین
[ترجمه ترگمان] یک توافق مهم و مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: covered in metal armor, as a warship protected by iron plates.
اسم ( noun )
• : تعریف: a nineteenth-century warship with iron plate armor that covered wooden sides.

جمله های نمونه

1. a ironclad agreement
قرارداد محکم

2. That is an ironclad fact that is beyond controversy.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت آهنین است که قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]این یک حقیقت سخت و مهم است که فراتر از مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Windows 95 is not the most ironclad operating system.
[ترجمه گوگل]ویندوز 95 آهنین ترین سیستم عامل نیست
[ترجمه ترگمان]ویندوز ۹۵ مهم ترین سیستم عامل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It dramatized the superiority of ironclad warships over wooden ones.
[ترجمه گوگل]این برتری کشتی های جنگی آهنی را نسبت به کشتی های چوبی به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]برتری جنگی ironclad را بر روی چوب های چوبی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This ironclad shield was pierced by ten gun ports, the largest guns being designed for 9-inch shells.
[ترجمه گوگل]این سپر آهنی توسط ده درگاه تفنگ سوراخ شده بود که بزرگترین تفنگ ها برای پوسته های 9 اینچی طراحی شده بودند
[ترجمه ترگمان]این سپر زره پوش، توسط ده بندر اسلحه سوراخ شده بود، بزرگ ترین مسلسل که برای فشنگ ۹ اینچی طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She said she made sure she had an ironclad prenuptial agreement.
[ترجمه گوگل]او گفت مطمئن شد که یک قرارداد پیش از ازدواج آهنین بسته است
[ترجمه ترگمان]اون گفت که مطمئن شده که اون یه توافقنامه ironclad و ironclad داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A series of ironclad facts put him to silence.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از حقایق آهنین او را ساکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک سری حقایق of او را به سکوت واداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ironclad tore through it as an axe would hops.
[ترجمه گوگل]همان طور که تبر می پرید، آهنی آن را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]چون تبر از میان آن کنده می شد، از درون آن را پاره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But not every automatic circuit yields the ironclad instantaneity that Bill Power's gun barrel enjoyed.
[ترجمه گوگل]اما همه مدارهای خودکار آن لحظه آهنینی را که لوله تفنگ بیل پاور از آن لذت می برد، نمی دهد
[ترجمه ترگمان]اما نه هر مدار اتوماتیک، این instantaneity را به وجود می آورد که لوله تفنگ (بیل)از آن لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ST: By comparison with the narrow, ironclad days of fathers, there was an expansiveness, I thought, in the days of mothers.
[ترجمه گوگل]س ت: در مقایسه با روزهای تنگ و آهنین پدران، فکر می‌کردم در روزگار مادران گستردگی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با روزه ای سخت و سخت پدران، در دوران مادران، با expansiveness و expansiveness قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Actually, these selection rules are not ironclad.
[ترجمه گوگل]در واقع، این قوانین انتخاب آهنین نیستند
[ترجمه ترگمان]در واقع، این قوانین انتخاب مهم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enabling NOD 32's complete set of modules provides ironclad detection methods.
[ترجمه گوگل]فعال کردن مجموعه کاملی از ماژول‌های NOD 32، روش‌های تشخیص آهنی را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]فعال کردن مجموعه کاملی از ماژول ها روش های تشخیص مهم را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stout king surveyed the length of his Ironclad.
[ترجمه گوگل]پادشاه تنومند طول بند آهنی خود را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه چاق به طول of نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But no vehicle in China has developed as ironclad a reputation as the Audi A the semiofficial choice of Chinese bureaucrats.
[ترجمه گوگل]اما هیچ وسیله نقلیه ای در چین به اندازه آئودی A که انتخاب نیمه رسمی بوروکرات های چینی است، به شهرت خود دست نیافته است
[ترجمه ترگمان]اما هیچ وسیله نقلیه در چین به عنوان یک شهرت به عنوان \"Audi ای دی یو\" به عنوان انتخاب semiofficial کارمندان چینی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفت (صفت)
firm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid, fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound

سخت (صفت)
firm, hard, rigid, serious, solid, difficult, stringent, laborious, dogged, adamantine, tough, strict, strong, sticky, troublesome, exquisite, chronic, heavy, formidable, grim, demanding, arduous, ironclad, indomitable, austere, exacting, severe, stout, rugged, grave, intense, violent, callous, inexorable, trenchant, tense, crusty, difficile, trying, dour, intolerable, flinty, stony, petrous, hard-shell, irresistible, insupportable, inflexible, insufferable, labored, steely, rigorous, rocky, unsparing

زره پوش (صفت)
armored, ironclad, armoured

اهن پوش (صفت)
ironclad

انگلیسی به انگلیسی

• type of warship covered with iron plates
armored, protected by an iron covering; hard, tough

پیشنهاد کاربران

گنبد آهنین
Ironclad promise قول و قرار محکم
Ironclad assurance اطمینان عدول ناپذیر
Ironclad guarantee گارانتی تخطی ناپذیر
Ironclad contract قرارداد محکم
adjective [ usually before noun]
Impossible to change or weaken
Very certain and unlikely to be changed
صفت، معمولاً قبل از اسم/ غیر قابل تغییر یا تضعیف، حتمی و قطعی
U. S. support for Israeli security and democracy remains ironclad – that is continuing to be the case, White House spokeswoman Karine Jean - Pierre said
...
[مشاهده متن کامل]

The new contract provides employees with ironclad job security

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ironclad?q=ironclad
مستند
مستدل
مطمئن
محکم
خدشه ناپذیر
تغییر ناپذیر
سفت و سخت
برگشت ناپذیر
He was speaking of their enduring and ironclad commitment to the treaty

بپرس