iron out


1- (با اتو) صاف کردن، چروک گیری کردن 2- برطرف کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to clear up or smooth out (difficulties, conflicts, or the like).

جمله های نمونه

1. We're still trying to iron out some problems with the computer system.
[ترجمه گوگل]ما هنوز در حال تلاش برای رفع برخی از مشکلات سیستم کامپیوتری هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز در تلاش هستیم تا برخی مشکلات را با سیستم کامپیوتر حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We hope they can iron out their differences and get on with working together.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که آنها بتوانند اختلافات خود را برطرف کنند و به کار مشترک ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که آن ها بتوانند اختلافاتشان را حل کنند و با هم کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need to iron out the kinks in the new system.
[ترجمه گوگل]ما باید پیچیدگی های سیستم جدید را برطرف کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید the رو توی سیستم جدید پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We need to iron out a few problems first.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید چند مشکل را برطرف کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ابتدا چند مشکل را حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pete still needs to iron out a few kinks in his game.
[ترجمه گوگل]پیت هنوز باید در بازی خود چند پیچ ​​خوردگی را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]پیت \"هنوز نیاز داره چند تا مشکل\" توی بازی خودش پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll have to iron out the creases.
[ترجمه گوگل]من باید چین ها را اتو کنم
[ترجمه ترگمان]مجبور میشم چین و چروک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We still have to iron out the finer details.
[ترجمه گوگل]ما هنوز باید جزئیات ریزتر را مشخص کنیم
[ترجمه ترگمان] هنوز باید جزئیات بهتر رو حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He expects to iron out these difficulties at a special conference next week.
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد این مشکلات را در یک کنفرانس ویژه هفته آینده برطرف کند
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد این مشکلات را در یک کنفرانس ویژه در هفته آینده حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are a few snags to iron out before the prototype is ready.
[ترجمه گوگل]قبل از آماده شدن نمونه اولیه، چند مشکل وجود دارد که باید آنها را اتو کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه نمونه اولیه آماده بشه چند تا چوب پیدا میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's about time he got his six iron out for a birdie.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که شش آهن خود را برای یک مرغک بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]الان وقتش است که شش تا آهن را برای یک پرنده بیرون بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Frequent face-to-face meetings iron out any problems and come up with interface and process improvements.
[ترجمه گوگل]جلسات حضوری مکرر مشکلات را برطرف می کند و به بهبود رابط و فرآیند می پردازد
[ترجمه ترگمان]جلسات مکرر رو به رو می تواند هر مشکلی را حل کند و با پیشرفت و بهبود فرآیند همراه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They used a steam roller to iron out the road.
[ترجمه گوگل]آنها از غلتک بخار برای اتو کردن جاده استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک roller بخار برای خروج از جاده استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could you iron out the wrinkles in my dress?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چروک های لباس من را از بین ببرید؟
[ترجمه ترگمان]می شه تو لباس من چین و چروک کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Try to iron out any friction over money with your mate or conflicts could prevail.
[ترجمه گوگل]سعی کنید هر گونه اصطکاک بر سر پول را با همسرتان برطرف کنید یا درگیری هایی که ممکن است غالب شود
[ترجمه ترگمان]سعی کنید هر گونه اختلاف بین پول را با همسر و یا همسر خود حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Throughout the crisis central banks have sought to iron out these kinks.
[ترجمه گوگل]در طول بحران، بانک‌های مرکزی به دنبال رفع این پیچیدگی‌ها بوده‌اند
[ترجمه ترگمان]در سراسر این بحران بانک های مرکزی به دنبال رفع این مشکل بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) resolve difficulties in a mutual manner; reach an agreement mutually (e.g.: "i know dear that we do not agree on many things, but i am sure we can iron them out")

پیشنهاد کاربران

مثال؛
Let’s have a meeting to iron out the details of the project.
In a discussion about improving workflow, someone might suggest, “We need to iron out the kinks in our production process. ”
A team leader might say, “We have identified some bottlenecks in our system, and we need to iron them out. ”
...
[مشاهده متن کامل]

✔️حل و فصل و برطرف کردن ( اختلافات - مناقشات - و امثال اینها )
. e. g
Yemen’s Houthis, Saudi Arabia exchange hundreds of war prisoners
. . .
Riyadh and Tehran last month agreed to restore diplomatic ties severed in 2016, raising hopes Yemen’s peace process will see progress
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
A Saudi delegation on Thursday concluded peace talks in Sanaa with the Houthi movement, whose officials cited progress and said further discussions were needed to iron out remaining differences

حل و فصل کردن
Remove
To get ride of
To remove
You can iron out problems / difficulties / misunderstanding. . . . .
برطرف کردن ، رفع کردن

remove the small problems
راه حل. پیدا کردن راهی برای پایان بحث
حل کردن مشکل

بپرس