iron fist

جمله های نمونه

1. He runs the company with an iron fist .
[ترجمه گوگل]او شرکت را با مشت آهنین اداره می کند
[ترجمه ترگمان] اون شرکت رو با مشت آهنین اداره می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nowadays we need the iron fist of policing in order that we might sleep soundly in our beds.
[ترجمه گوگل]این روزها ما به مشت آهنین پلیس نیاز داریم تا در رختخوابمان راحت بخوابیم
[ترجمه ترگمان]امروز ما به مشت آهنین خودشان احتیاج داریم تا بتوانیم در بس تر خواب راحت بخوابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But he offered not only an iron fist to Hanoi there was a velvet glove also.
[ترجمه گوگل]اما او نه تنها یک مشت آهنین به هانوی داد، بلکه یک دستکش مخملی نیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما فقط یک مشت آهنین به او تعارف کرد که glove مخمل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jeff has wielded an iron fist since taking over the company.
[ترجمه گوگل]جف از زمان تصاحب شرکت، مشت آهنینی را در دست داشت
[ترجمه ترگمان]جف از زمان گرفتن شرکت، یک مشت آهنین را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Burma's military has ruled the country with an iron fist for decades.
[ترجمه گوگل]ارتش برمه ده ها سال است که با مشت آهنین بر این کشور حکومت می کند
[ترجمه ترگمان]ارتش برمه برای دهه ها کشور را با مشت آهنین اداره کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nazi ruled the nation with an iron fist.
[ترجمه گوگل]نازی با مشت آهنین بر ملت حکومت کرد
[ترجمه ترگمان]نازی با مشت آهنین بر کشور حکومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bruce Lee - Iron Fist - Quanquan fragments of the best moves!
[ترجمه گوگل]Bruce Lee - Iron Fist - Quanquan قطعاتی از بهترین حرکات!
[ترجمه ترگمان]ضربه مشت آهنین بروس لی - Quanquan از بهترین حرکات!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It takes an iron fist to contain the dissenting factions.
[ترجمه گوگل]برای مهار جناح های مخالف باید مشت آهنینی باشد
[ترجمه ترگمان]یک مشت آهنین برای مهار جناح های مخالف لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The king ruled the provinces with an iron fist.
[ترجمه گوگل]شاه با مشت آهنین بر استان ها حکومت می کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه با مشت آهنین بر ایالات حکومت راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ruling a monarchy an iron fist involves different challenges from governing a republic.
[ترجمه گوگل]حکمرانی یک پادشاهی مشت آهنین شامل چالش های متفاوتی از اداره یک جمهوری است
[ترجمه ترگمان]حاکم کردن یک سلطنت استبدادی یک مشت آهنین است که شامل چالش های مختلفی از حکومت یک جمهوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even with an iron fist . Our baby got to rule the nation.
[ترجمه گوگل]حتی با یک مشت آهنین بچه ما باید بر ملت حکومت کند
[ترجمه ترگمان]حتی با مشت آهنین بچه مون باید حکومت رو فرمان روایی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She rules the office with an iron fist.
[ترجمه گوگل]او با مشت آهنین دفتر را اداره می کند
[ترجمه ترگمان] اون با مشت آهنین توی دفتر کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They promised that the army would strike with an iron fist at any resistance.
[ترجمه گوگل]آنها قول دادند که ارتش هر مقاومتی را با مشت آهنین خواهد زد
[ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که ارتش با یک مشت آهنین در برابر هر مقاومت دست به حمله خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He died in 1985 after ruling Albania with an iron fist for 40 years.
[ترجمه گوگل]او در سال 1985 پس از 40 سال حکومت بر آلبانی با مشت آهنین درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۵ بعد از اینکه آلبانی حاکم را به مدت ۴۰ سال با مشت آهنین محکوم کرد، درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• harsh manner, ruthlessness
you use iron fist to refer to the fact that a leader or government treats people in a very harsh and unfair way.

پیشنهاد کاربران

= rigorous or ruthless control
Another flip side of this decision potentially would be any country with might can impose anything with iron fist.
بعد منفی دیگر این تصمیم به طور بالقوه این است که هر کشوری با قدرت می تواند هر چیزی را با مشت آهنین تحمیل کند.
اصطلاحی به معنای انجام دادن کاری با قدرت و پیگیری سفت و سخت.
بیشتر در مورد نوع حکمرانی دیکتاتور ها به کار برده می شود.
سختگیرانه
The dictators ruled his country with an iron fist
مشت آهنین

بپرس