irate

/aɪˈreɪt//aɪˈreɪt/

معنی: خشمگین، خشمناک
معانی دیگر: خشم آلود، عصبانی، قهرآلود، ارغند، غضبناک، غضب آلود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irately (adv.), irateness (n.)
(1) تعریف: very angry; furious or indignant.
مترادف: angry, incensed, indignant
مشابه: furious, livid, mad, resentful, savage, wrathful

- When she heard about her son being bullied at school, she was irate.
[ترجمه ممد] وقتی درباره پسرش که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد شنید عصبانی شد
|
[ترجمه گوگل] وقتی شنید که پسرش در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، عصبانی شد
[ترجمه ترگمان] وقتی شنید که پسرش در مدرسه او را آزار می دهد، خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The irate driver got out of his car and yelled at the driver who'd hit him.
[ترجمه گوگل] راننده عصبانی از ماشینش پیاده شد و سر راننده ای که او را زده بود فریاد زد
[ترجمه ترگمان] راننده خشمگین از ماشینش پیاده شد و به راننده که او را کتک زده بود داد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: caused or characterized by anger.
مترادف: angry, indignant
مشابه: caustic, furious, heated

- an irate letter
[ترجمه گوگل] نامه ای عصبانی
[ترجمه ترگمان] یک نامه خشمگین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an irate look
نگاه خشم آمیز

2. the people were irate over high taxes
مردم از مالیات های سنگین به خشم آمده بودند.

3. my delay had made him irate
تاخیر من او را خشمگین کرده بود.

4. The irate animal made for us, coming at a full jump.
[ترجمه گوگل]حیوان خشمگین برای ما ساخته شد، با یک پرش کامل
[ترجمه ترگمان]حیوان خشمگین برای ما درست شده، و با جهش کامل به سوی ما می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The TV station has been under siege from irate viewers phoning in to complain.
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلویزیونی تحت محاصره بینندگان خشمگینی قرار گرفته است که برای شکایت به آن تلفن می زنند
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه تلویزیونی تحت محاصره viewers خشمگین برای شکایت کردن قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The owner was so irate he almost threw me out of the place.
[ترجمه گوگل]مالک آنقدر عصبانی بود که نزدیک بود مرا از آنجا بیرون کند
[ترجمه ترگمان]مالک خیلی خشمگین بود که نزدیک بود مرا از آنجا دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A well-constructed troll will provoke irate or confused responses from flamers and newbies.
[ترجمه گوگل]یک ترول خوش ساخت پاسخ های خشمگین یا گیج کننده را از طرف شعله ورها و تازه کارها برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]یک ترول که به خوبی ساخته شده باشد، واکنش های خشمگین یا سردرگم from و تازه واردها را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The document described her phone conversation with the irate customer.
[ترجمه گوگل]سند گفتگوی تلفنی او با مشتری عصبانی را شرح می داد
[ترجمه ترگمان]این سند مکالمه تلفنی اش با مشتری خشمگین را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suddenly he was apprehended by an irate Scout master who took a dim view of being woken at such an hour.
[ترجمه گوگل]ناگهان او توسط یک استاد پیشاهنگی خشمگین دستگیر شد که در چنین ساعتی از خواب بیدار شده بود
[ترجمه ترگمان]ناگهان از یک استاد خشمگین که در چنین ساعتی از خواب بیدار شده بود، دستگیرش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nevertheless irate parents clogged hearings devoted to the school budget to attack the middle school changes.
[ترجمه گوگل]با این وجود والدین خشمگین جلسات شنیداری اختصاص داده شده به بودجه مدرسه را برای حمله به تغییرات مدرسه راهنمایی مسدود کردند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، والدین خشمگین جلسات رسیدگی به بودجه مدرسه برای حمله به تغییرات مدارس راهنمایی را مسدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On another some one told him that an irate parishioner had threatened to punch Ray in the nose.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر به او گفت که یکی از اعضای خشمگین ری را تهدید کرده است که با مشت به دماغ ری خواهد زد
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر به او گفت که یکی از اعضای کلیسای خشمگین تهدید کرده بود که ری را با بینی مشت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Irate customers who bother to complain to their local water executives will be told the rises are no higher than were forecast.
[ترجمه گوگل]به مشتریان ایرتی که زحمت شکایت از مدیران آب محلی خود را به زحمت می اندازند، گفته می شود که افزایش قیمت ها بالاتر از پیش بینی ها نیست
[ترجمه ترگمان]مشتریانی که به خود زحمت شکایت از مدیران اجرایی آب محلی خود را به خود زحمت نمی دهند، گفته می شود که این افزایش بالاتر از پیش بینی آن ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was irate that a public service broadcaster such as S4C should be involved in bidding for a commercial contract.
[ترجمه گوگل]او عصبانی بود که یک پخش کننده خدمات عمومی مانند S4C باید در مناقصه برای یک قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه ترگمان]او خشمگین بود که یک مجری خدمات عمومی مانند S۴C باید در مناقصه قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The federation was irate because it had wanted to send them on a world tour after the World Cup.
[ترجمه گوگل]فدراسیون عصبانی بود زیرا می خواست آنها را بعد از جام جهانی به یک تور جهانی بفرستد
[ترجمه ترگمان]فدراسیون خشمگین بود، زیرا می خواست آن ها را پس از جام جهانی به یک تور جهانی بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشمگین (صفت)
angry, exasperate, furious, indignant, irate, fierce, wroth, wrathful, rabid, snappish, snuffy

خشمناک (صفت)
angry, furious, irate, ireful

انگلیسی به انگلیسی

• angry, furious, incensed, enraged
if you are irate, you are very angry; a formal word.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Angry
🔘 Mad
🔘 Furious
🔘 Irate
🔘 Enraged
🔘 Infuriated
🔘 Livid
🔘 Wrathful
🔘 Annoyed
🔘 Irritated
✅ Definition:
👉 Feeling strong displeasure or hostility.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Feeling very angry 😡
🔍 مترادف: Furious
✅ مثال: She was irate when she discovered her car had been towed
غضب آلود. غضبناک. عصبانی
مثال:
how we respond to an irate customer or a disobedient child.
چگونه به یک مشتری غضبناک و عصبانی یا یک بچه نافرمان واکنش نشان بدهیم.
همون Angry ولی رسمی.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : irateness / ire
✅️ صفت ( adjective ) : irate
✅️ قید ( adverb ) : irately
بسیار عصبانی
Extremely angry
Furious
ناراضی
عصبانی

بپرس