iran

/ɪˈrɑːn//ɪˈrɑːn/

معنی: ایران
معانی دیگر: ایران (1648000 کیلومترمربع - نام دیگر آن در زبان انگلیسی: persia)، مخفف: ایرانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a Middle Eastern country between Turkmenistan, the Caspian Sea, and the Persian Gulf.

جمله های نمونه

1. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه علی] کشور های حوزه خلیج عبارت از ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستندـ
|
[ترجمه یوسف] کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل ایران ، عراق ، عربستان سعودی ، کویت ، بحرین ، عمان ، قطر و امارات متحده عربی هستند.
|
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Ayatollah described the earthquake in Iran as a divine test.
[ترجمه محمود] ضحاک مار به دوش زلزله را امتحان الهی نوصیف کرد
|
[ترجمه گوگل]آیت الله زلزله ایران را امتحان الهی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]آیت الله خامنه ای زلزله ایران را یک آزمایش الهی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Iran reopened its embassy in London.
[ترجمه گوگل]ایران سفارت خود را در لندن بازگشایی کرد
[ترجمه ترگمان]ایران سفارت خود را در لندن بازگشایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Iran remains an enigma for the outside world.
[ترجمه گوگل]ایران همچنان یک معما برای جهان خارج است
[ترجمه ترگمان]ایران همچنان برای دنیای بیرون معمایی باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jim has been sent to Iran to report on the situation there.
[ترجمه گوگل]جیم به ایران فرستاده شده است تا وضعیت آنجا را گزارش کند
[ترجمه ترگمان]جیم برای گزارش وضعیت آنجا به ایران فرستاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their cloak of neutrality in the Iran - Iraq war was beginning to wear a bit thin.
[ترجمه گوگل]ردای بی طرفی آنها در جنگ ایران و عراق کمی نازک شده بود
[ترجمه ترگمان]پوشش بی طرفی آن ها در جنگ ایران و عراق کمی ضعیف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The unusual designs were probably imported from Iran.
[ترجمه گوگل]طرح های غیر معمول احتمالا از ایران وارد شده است
[ترجمه ترگمان]این طرح های غیر معمول احتمالا از ایران وارد می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Congress had expressly forbidden sending arms to Iran.
[ترجمه گوگل]کنگره صریحاً ارسال سلاح به ایران را ممنوع کرده بود
[ترجمه ترگمان]کنگره صراحتا ارسال سلاح به ایران را ممنوع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Iran is a major power in the Persian Gulf region.
[ترجمه گوگل]ایران یک قدرت بزرگ در منطقه خلیج فارس است
[ترجمه ترگمان]ایران یک قدرت بزرگ در منطقه خلیج فارس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Iran agreed to send an envoy to the United Nations for talks on ending the war.
[ترجمه گوگل]ایران با اعزام نماینده ای به سازمان ملل متحد برای گفتگو درباره پایان جنگ موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]ایران با ارسال یک فرستاده به سازمان ملل برای مذاکرات درباره پایان دادن به جنگ موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Baktiar spoke of Iran with deep feeling.
[ترجمه گوگل]بختیار با احساسی عمیق از ایران گفت
[ترجمه ترگمان]Baktiar با احساس عمیق از ایران سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. IRAN/IRAQ War erupts - it is to form a bloody backdrop for most of the decade.
[ترجمه گوگل]جنگ ایران/عراق فوران می‌کند - این جنگ پس‌زمینه خونینی را برای بیشتر دهه شکل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]جنگ عراق \/ عراق شروع می شود - تا بیشتر این دهه یک پس زمینه خون آلود ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Congress voted to lift trade restrictions against Iran.
[ترجمه گوگل]کنگره به لغو محدودیت های تجاری علیه ایران رای داد
[ترجمه ترگمان]کنگره به لغو محدودیت های تجاری علیه ایران رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To the extent the Shiites feel attacks[sentence dictionary], Iran will be seen as a stalwart coreligionist ally.
[ترجمه گوگل]تا جایی که شیعیان احساس حمله کنند، ایران به عنوان یک متحد هم دینی سرسخت دیده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تا جایی که شیعیان حمله به فرهنگ لغت را انجام می دهند، ایران به عنوان متحد coreligionist stalwart شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Did you know about the recent hijacking in Iran?
[ترجمه گوگل]آیا از هواپیماربایی اخیر در ایران خبر داشتید؟
[ترجمه ترگمان]آیا در مورد دزدی اخیر در ایران خبر دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایران (اسم)
iran, persia

انگلیسی به انگلیسی

• islamic republic of iran, country in southwest asia (formerly persia)
the islamic republic of iran is a country in western asia, east of iraq. the last shah, mohammad reza pahlavi, ruled from 1941 to 1979, when the ayatollah khomeini returned from exile and the shah fled the country. the ayatollah opposed the increasing westernization of iran and called for a return to traditional muslim values. iran was at war with iraq from 1980 until 1988. ayatollah khomeini was the rakhbar (religious leader) until his death in 1989 and was succeeded by ayatollah ali khamenei. hojatoleslam akbar hashemi rafsanjani became president in 1989. iran produces oil and is a member of opec.

پیشنهاد کاربران

چقدر زیباست نام کشورم چقدر معنی زیبای داره . سرزمین آریایی ها سرزمین نجیب زادگان . .
( سرزمین آریایی های، سرزمین نجیب زادگان ) کشورم، کشورت، کشور مون
( کشور ) ایران
How is your country? Honestly, I have heard so much about Iran, a country with ancient monuments, hospitable people, diversity of ethnicities, traditions, cultures and different climates.
Iran
واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه سرچشمه می گیرد. نخستین بار در دنبالهٔ نام شاه اردشیر بابکان، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی به نام ایران اشاره شده است. در نقش رستم و سکه های اردشیر بابکان، به او با عنوان
...
[مشاهده متن کامل]
�اردشیر شاهنشاه آریان ( ایران ) � اشاره شده است. ایران ( پهلوی ساسانی ) و آریان ( پهلوی اشکانی ) هردو برای اشاره به مجموع مردم ایران نیز استفاده می شدند؛ این دو واژه برگرفته از آریا در زبان نیاایرانی هستند. همچنین با پرشیا، پارس، پارسه و . . . نیز به ایران اشاره می شود. اما به صورت بومی، در طول تاریخ، معمولاً به آن ایران گفته می شد.

توضیح اول
قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند . چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود .
...
[مشاهده متن کامل]

در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی شهر ایران ( دیار و کشور ایران ) نیز معمول بوده است و عراق را که در میان مملکت بدین اسم برده به اسم � دل ایرانشهر � می نامیدند .
کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر قرن پنجم و ششم ایران نیز به کار برده اند.
توضیح دوم
واژه� ی ایران در فارسی باستان ( Airya ) و در فارسی میانه به شکل اران ( Erān ) بوده، و برگرفته از شکل قدیمی Airya Nama و به معنای سرزمین مردمان اصیل است. و نیز در زبان سنسکریت اریه ( Ariya ) به معنی سرور و مهتر و آریکه ( Aryaka ) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی ائیرین ( Airyana ) و به زبان پهلوی و فارسی دری ایر خوانده می شود و ایرج به زبان آریایی "Arya" است.
ایر در واژه به معنی آزاده و جمع آن ایران به معنی آزادگان است.
نام ایران در لغت به معنی سرزمین آریاییان است و مدت ها قبل از اسلـام نیز نام محلی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود.
البته از 600 سال پیش از میلـاد تا 1935 در عرصه بین المللی با نامـ پرشیا شناخته می شد که در سال 1935 با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نامـ بومی کشور ( ایران ) در عرصه بین الملل هم مورد کاربرد قرار گرفت.
نامـ "پرشیاً همچنان در زبان های اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگی اش مصطلح است اما در اخبار سیاسی بیشتر از نامـ ایران استفاده می شود

کشورمون

بپرس