1. training speech is ipso facto training in personality
آموزش سخنوری فی نفسه آموزش شخصیت است.
2. he was a handsome boy and, ipso facto, made other students jealous
او پسر خوش قیافه ای بود و به همین دلیل دیگر شاگردان به او حسادت می کردند.
ipso
جمله های نمونه
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
سازمان مستقل استانداردهای مطبوعات
نهاد نظارت بر رسانه های چاپی بریتانیا
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رسمی – اصلی ) :**
**Independent Press Standards Organisation ( IPSO ) ** نهاد خودتنظیم گر مطبوعات بریتانیا است که در سال ۲۰۱۴ جایگزین **Press Complaints Commission ( PCC ) ** شد. وظیفه ی آن رسیدگی به شکایات علیه روزنامه ها و مجلات و نظارت بر رعایت �کد سردبیران� است.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *IPSO regulates most UK newspapers and magazines. *
ایپسو بر اکثر روزنامه ها و مجلات بریتانیا نظارت می کند.
2. ** ( کاربردی – عمومی ) :**
به معنای سازمانی که استانداردهای اخلاقی و حرفه ای مطبوعات را تضمین می کند و به شکایات عمومی پاسخ می دهد.
- - -
- IPSO پس از رسوایی شنود تلفنی و ناکارآمدی PCC تأسیس شد.
- برخلاف PCC، ساختار نظارتی و پاسخگویی بیشتری دارد، هرچند هنوز منتقدانی دارد که آن را کاملاً مستقل نمی دانند.
سازمان مستقل استانداردهای مطبوعات
نهاد نظارت بر رسانه های چاپی بریتانیا
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رسمی – اصلی ) :**
**Independent Press Standards Organisation ( IPSO ) ** نهاد خودتنظیم گر مطبوعات بریتانیا است که در سال ۲۰۱۴ جایگزین **Press Complaints Commission ( PCC ) ** شد. وظیفه ی آن رسیدگی به شکایات علیه روزنامه ها و مجلات و نظارت بر رعایت �کد سردبیران� است.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *IPSO regulates most UK newspapers and magazines. *
ایپسو بر اکثر روزنامه ها و مجلات بریتانیا نظارت می کند.
2. ** ( کاربردی – عمومی ) :**
به معنای سازمانی که استانداردهای اخلاقی و حرفه ای مطبوعات را تضمین می کند و به شکایات عمومی پاسخ می دهد.
- - -
- IPSO پس از رسوایی شنود تلفنی و ناکارآمدی PCC تأسیس شد.
- برخلاف PCC، ساختار نظارتی و پاسخگویی بیشتری دارد، هرچند هنوز منتقدانی دارد که آن را کاملاً مستقل نمی دانند.
در واقع - بالفعل - حقیقتا
بالفعل - در واقع