inwards

/ˈɪnwərdz//ˈɪnwədz/

به سوی درون، به طرف داخل، درون سوی

جمله های نمونه

1. Does the window open inwards or outwards?
[ترجمه گوگل]آیا پنجره به سمت داخل باز می شود یا به بیرون؟
[ترجمه ترگمان]پنجره به داخل یا بیرون باز می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The door swung inwards to crash against a chest of drawers behind it.
[ترجمه گوگل]در به سمت داخل چرخید تا به صندوق عقب آن برخورد کند
[ترجمه ترگمان]در به داخل چرخید تا به یک قفسه پشت آن اصابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the windows were blasted inwards with the force of the explosion.
[ترجمه گوگل]تمام شیشه ها با شدت انفجار به سمت داخل منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]تمام پنجره ها با نیروی انفجار به داخل هجوم آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She turns her toes inwards when she walks.
[ترجمه گوگل]هنگام راه رفتن انگشتان پایش را به سمت داخل می چرخاند
[ترجمه ترگمان]وقتی راه می رود، پاهایش را به داخل برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A breeze blew the curtains inwards.
[ترجمه گوگل]نسیمی پرده ها را به سمت داخل وزید
[ترجمه ترگمان]نسیمی پرده را به داخل می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once again the novel repeatedly turns inwards to examine its own nature, presenting itself as a kind of palimpsest.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر رمان بارها به درون می چرخد ​​تا ماهیت خود را بررسی کند و خود را به عنوان نوعی پالمپسست معرفی کند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر رمان به طور مکرر به داخل خم می شود تا ماهیت خود را مورد بررسی قرار دهد و خود را به عنوان نوعی of معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Windows were blasted inwards by the fusillade.
[ترجمه گوگل]پنجره ها توسط بدنه به سمت داخل منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها توسط گلوله باران تفنگ به داخل بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her thoughts turned inwards.
[ترجمه گوگل]افکارش به سمت درون چرخید
[ترجمه ترگمان]افکارش به داخل خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The door opens inwards.
[ترجمه گوگل]در به سمت داخل باز می شود
[ترجمه ترگمان]در به داخل باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A second pair of windows burst inwards, shattered in unison, glass fragments chiming and clattering to the carpet.
[ترجمه گوگل]جفت دوم پنجره به سمت داخل ترکید، یکپارچه شکسته شد، تکه‌های شیشه به صدا در آمد و به فرش می‌خورد
[ترجمه ترگمان]یک جفت پنجره دیگر به داخل باز می شوند، با هم خرد می شوند، خرده های شیشه به صدا درمی ایند و تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق کنان به زمین می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All of a sudden the far wall exploded inwards and a broiling mass of water burst into the room.
[ترجمه گوگل]ناگهان دیوار دور به سمت داخل منفجر شد و توده‌ای از آب جوشان وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان دیوار دوردست به درون آمد و توده ای از آب از آب بیرون آمد و داخل اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Brown stains caused by small flames crept inwards.
[ترجمه گوگل]لکه های قهوه ای ناشی از شعله های کوچک به داخل خزیدند
[ترجمه ترگمان]لکه های قهوه ای به وسیله شعله های کوچک به درون خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Companies which looked inwards to Whitehall are now listening to their customers and shareholders.
[ترجمه گوگل]شرکت هایی که از درون به وایت هال نگاه می کردند اکنون به مشتریان و سهامداران خود گوش می دهند
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی که به تدریج به وایت هال نگاه می کنند در حال حاضر به مشتریان و سهامداران خود گوش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most faced inwards, backs against the wind, nodding, bowing, dozing, brooding, shuffling webbed feet.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها به سمت داخل، پشت در مقابل باد، تکان دادن سر، تعظیم، چرت زدن، غر زدن، به هم زدن پاهای تار و پود
[ترجمه ترگمان]بیشتر صورتش به طرف باد کشیده می شود و سرش را به طرف باد تکان می دهد، سرش را تکان می دهد، سر تکان می دهد، چرت می زند، و در حال چرت زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• toward the inside; into the mind or soul

پیشنهاد کاربران

بپرس