شامل
مداخله
مربوط ، مرتبط
درگیر بودن
دربرگیرنده ی چیزی
Involving something
گرفتار کردن
دربردارنده
شامل
درارتباط
شامل
درارتباط
درگیر شدن یا دعوا کردن
درگیری
شرایط درگیری
در ارتباط با، در رابطه با، مربوط به
شامل
مشارکت
که شامل
دربردارنده ی
مشتمل بر
مشتمل بر
التزام
با استفاده از
مثال:
biofumigation involving GSL - containing plants
ضدعفونی بیولوژیکی با استفاده از گیاهان حاوی گلوکوزینولات
مثال:
ضدعفونی بیولوژیکی با استفاده از گیاهان حاوی گلوکوزینولات
شامل یا مستلزم یا دربرگیرنده چیزی
جذاب، جالب
گرفتار شدن
مستلزم
درگیر، حاوی معنای؛احاطه شده توسط
شامل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)