invincible

/ˌɪnˈvɪnsəbl̩//ɪnˈvɪnsəbl̩/

معنی: شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی
معانی دیگر: مغلوب نکردنی، سخت، استوار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: invincibly (adv.), invincibility (n.), invincibleness (n.)
• : تعریف: too strong to be defeated, overcome, or surmounted.
مترادف: indomitable, insuperable, insurmountable, unbeatable, unconquerable
متضاد: vincible, vulnerable
مشابه: impregnable, indestructible, inviolable, invulnerable, unassailable

- The invaders claimed victory after victory, and the leaders began to believe themselves invincible.
[ترجمه godarzi] مهاجمان پس از پیروزی گفتند که پیروز شده ایم و رهبران شروع به گفتنِ ما شکست ناپذیریم کردند
|
[ترجمه گوگل] مهاجمان مدعی پیروزی پس از پیروزی شدند و رهبران شروع به شکست ناپذیری خود کردند
[ترجمه ترگمان] مهاجمان پس از پیروزی مدعی پیروزی شدند، و رهبران شروع به باور کردن خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This mutant strain of bacteria appears to be invincible.
[ترجمه حمید] مهاجمان بعد از پیروزی مدعی آن شدندو رهبران شروع کردند به باورِ شکست ناپذیری خود.
|
[ترجمه گوگل] این گونه جهش یافته از باکتری به نظر می رسد شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان] این تغییر ناگهانی باکتری ها به نظر شکست ناپذیر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an invincible army
قشون شکست ناپذیر

2. an invincible conviction
اعتقاد راسخ

3. I'm the best! I'm the greatest! I'm invincible!
[ترجمه گوگل]من بهترینم! من بزرگترین هستم! من شکست ناپذیرم!
[ترجمه ترگمان]من بهترینم! من بهترین هستم! من شکست ناپذیر هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When Sotomayor is on form he is virtually invincible.
[ترجمه گوگل]وقتی سوتومایور در فرم است، عملاً شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سوتومایور در حال شکل گرفتن است، او واقعا شکست ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Last year the company seemed/looked invincible but in recent weeks has begun to have problems.
[ترجمه گوگل]سال گذشته این شرکت شکست ناپذیر به نظر می رسید اما در هفته های اخیر شروع به مشکلاتی کرده است
[ترجمه ترگمان]سال گذشته این شرکت به نظر شکست ناپذیر می رسید اما در هفته های اخیر شروع به مشکلات کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They took an invincible lead in the chase for the championship.
[ترجمه حمیدرفعتی] آنها برای قهرمانی در شطرنج یک رهبر شکست ناپذیر گرفتند
|
[ترجمه گوگل]آنها در تعقیب و گریز برای قهرمانی برتری شکست ناپذیری داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در تعقیب قهرمانی، یک رهبری شکست ناپذیر را به عهده گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only thing invincible about the Machine is that it gets him elected.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که در مورد ماشین شکست ناپذیر است این است که او را انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در مورد ماشین شکست ناپذیر است این است که او را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seeing him wreak such havoc among a supposedly invincible foe, the Elves within the shrine were heartened.
[ترجمه گوگل]الف‌های داخل عبادتگاه با دیدن او که چنین ویرانگری را در میان دشمنی که ظاهراً شکست‌ناپذیر می‌کند، به‌جا می‌آورد
[ترجمه ترگمان]دیدن او در میان موجوداتی که ظاهرا دشمن شکست ناپذیر و شکست ناپذیر بود، دلگرم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It made her feel strong, invincible almost, and just a tiny bit as if she had drunk too much wine.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که او احساس قوی، شکست ناپذیری کند، و فقط کمی احساس کند که گویی بیش از حد شراب نوشیده است
[ترجمه ترگمان]این باعث می شد که او احساس قوی و شکست ناپذیر و شکست ناپذیر را داشته باشد، و درست مثل این بود که شراب زیادی نوشیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Weapons that would have been invincible twenty years before are now vulnerable and obsolete.
[ترجمه گوگل]سلاح هایی که بیست سال قبل شکست ناپذیر بودند، اکنون آسیب پذیر و منسوخ شده اند
[ترجمه ترگمان]سلاح هایی که بیست سال پیش شکست ناپذیر بودند اکنون آسیب پذیر و منسوخ شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. New emerging forces are invincible.
[ترجمه گوگل]نیروهای جدید در حال ظهور شکست ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نوظهور جدید شکست ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many people are trying hard to be invincible, and most of the time they fail invisible, while few find their spotlight. But the remarkable person is one, who can be both invincible and invisible at the same time. Anthony Liccione
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم سخت تلاش می کنند که شکست ناپذیر باشند، و بیشتر اوقات نامرئی شکست می خورند، در حالی که تعداد کمی از آنها در کانون توجه قرار می گیرند اما فرد قابل توجه کسی است که می تواند در عین حال شکست ناپذیر و نامرئی باشد آنتونی لیچیونه
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم سخت تلاش می کنند که شکست ناپذیر باشند، و بیشتر اوقات آن ها نامریی هستند، در حالی که تعداد کمی از مردم توجه خود را جلب می کنند اما فرد قابل توجه کسی است که در عین حال هم می تواند هم شکست ناپذیر و هم نامریی باشد آنتونی Liccione
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The team seemed invincible.
[ترجمه گوگل]تیم شکست ناپذیر به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]تیم به نظر شکست ناپذیر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Big, plain, invincible girls like Penny took happiness where they could.
[ترجمه گوگل]دختران بزرگ، ساده و شکست ناپذیری مانند پنی، شادی را تا جایی که می توانستند بردند
[ترجمه ترگمان]دخترهای بزرگ و ساده و شکست ناپذیر مثل پنی خوشبختی را از جایی که می توانستند لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکست ناپذیر (صفت)
unbeatable, unconquerable, inexpugnable, invincible, invulnerable, insuperable

مغلوب نشدنی (صفت)
unbeatable, invincible, insuperable

انگلیسی به انگلیسی

• undefeatable, unbeatable, unconquerable
an invincible army or sports team is very powerful and difficult to defeat; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, a sports commentator might say, “The team’s star player is invincible on the field. ”
In a video game, a player might boast, “My character is invincible with this power - up. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person describing their confidence might say, “I feel invincible when I’m on stage performing. ”

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : invincibility
✅️ صفت ( adjective ) : invincible
✅️ قید ( adverb ) : invincibly
مقهورناشدنی
قهرناپذیر
غلبه ناپذیر
تغییر ناپذیر و استوار، راسخ
نامیرا
Invincible : شکست ناپذیر ( صفت )
Invisible : نامرئی ( صفت )
Invincibility : شکست ناپذیری ( اسم )
Invisibility : نامرئی بودن - ناپدیدی ( اسم )
Invisibly : بطور مرئی - بطور مخفی و نامعلوم ( قید )
...
[مشاهده متن کامل]

☑️ INVINCIBLE ☑️
adjective
: impossible to defeat or overcome : unbeatable
an invincible army
◀️The loss proved that the team is not invincible
☑️ INVISIBLE ☑️
adjective
1 : impossible to see : not visible
◀️Sound waves are invisible.
◀️a thriller about an invisible man
◀️With the telescope we can see details of the planet's surface that are ordinarily invisible.
◀️It felt like I was invisible at the party. [=no one was paying any attention to me at the party]
◀️She feels as if her success is being blocked by an invisible barrier.
◀️Homelessness is no longer an invisible problem for this city.
◀️a letter written in invisible ink [=ink that can only be seen when it is specially treated in some way]
2 chiefly Brit, finance — used to describe money from foreign countries that is received from providing services ( such as banking and tourism ) rather than from selling products
◀️invisible earnings
◀️invisible exports

شکست ناپذیر
# an invincible army
# The team seemed invincible
# a secret weapon that will make us invincible
مقهورنشدنی
هزاره:
شکست ناپذیر، شکست نخوردنی، مغلوب نشدنی
[اراده، اعتقاد] راسخ، خلل ناپذیر، استوار
راسخ

بپرس