invincibility

/ˌɪnˌvɪnsəˈbɪləti//ɪnˌvɪnsəˈbɪlɪti/

شکست ناپذیری

جمله های نمونه

1. stalingrad shattered the myth of hitler's invincibility
استالین گراد افسانه ی شکست ناپذیری هیتلر را در هم کوبید.

2. He had an aura of invincibility.
[ترجمه گوگل]او هاله ای از شکست ناپذیری داشت
[ترجمه ترگمان]هاله ای از شکست ناپذیری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The media magnate's air of invincibility evaporated on Monday when voters decisively rejected candidates who campaigned under his banner.
[ترجمه گوگل]هوای شکست ناپذیری این غروب رسانه ای روز دوشنبه زمانی که رای دهندگان قاطعانه کاندیداهایی را که زیر پرچم او تبلیغات می کردند، رد کردند، تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]در روز دوشنبه، هنگامی که رای دهندگان به طور قاطع کاندیداهایی را رد کردند که زیر پرچم وی فعالیت می کردند، نیروی مغلوب کننده media در روز دوشنبه از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. faith in her own invincibility.
[ترجمه گوگل]ایمان به شکست ناپذیری خودش
[ترجمه ترگمان]به شکست ناپذیری خودش ایمان داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet there are signs the belief in US invincibility is waning.
[ترجمه گوگل]با این حال نشانه هایی وجود دارد که اعتقاد به شکست ناپذیری ایالات متحده رو به زوال است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، نشانه هایی وجود دارد که اعتقاد به شکست ناپذیری ایالات متحده رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In spite of our feelings of invincibility and immortality.
[ترجمه گوگل]با وجود احساس شکست ناپذیری و جاودانگی ما
[ترجمه ترگمان]با وجود احساس شکست ناپذیری و جاودانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The popular belief in the invincibility of man is constantly rebuked by revaluations of man's fallibility.
[ترجمه گوگل]باور عمومی در مورد شکست ناپذیری انسان دائماً با ارزیابی مجدد خطاپذیری انسان مورد سرزنش قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]عقیده عمومی در شکست ناپذیری مرد به طور مداوم بوسیله اشتباه کردن fallibility انسان سرزنش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The myth of his and Nazi invincibility had been completely destroyed.
[ترجمه گوگل]اسطوره شکست ناپذیری او و نازی ها به کلی از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]افسانه شکست ناپذیری او به طور کامل نابود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The victorious army flexes its invincibility.
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز شکست ناپذیری خود را خم می کند
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروز، شکست ناپذیری آن را اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our image of invincibility evaporated.
[ترجمه گوگل]تصویر شکست ناپذیری ما تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]تصویر شکست ناپذیری از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her detachment from her own party as well as her nation added to her strength and sense of invincibility.
[ترجمه گوگل]جدایی او از حزب خود و همچنین ملتش بر قدرت و احساس شکست ناپذیری او افزود
[ترجمه ترگمان]واحد او نیز به همان اندازه که قوم و خویش او بود به قدرت و قدرت her می افزود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Holyfield seemed to glow with an aura of faith in his own invincibility.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید هالیفیلد با هاله ای از ایمان به شکست ناپذیری خود می درخشید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Holyfield با هاله ای از ایمان در شکست ناپذیری خودش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They continue to perpetrate the discredited myth of economic invincibility rather than reflect the harsh realities of recession and reunification.
[ترجمه گوگل]آنها به جای انعکاس واقعیت های خشن رکود و اتحاد مجدد، به افسانه بی اعتبار شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای انعکاس واقعیت های سخت بحران اقتصادی و اتحاد، به ارتکاب به افسانه شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beauregard, inciting his troops and fighting for his fading prestige of invincibility.
[ترجمه گوگل]Beauregard، نیروهای خود را تحریک می کند و برای اعتبار محو شکست ناپذیری خود می جنگد
[ترجمه ترگمان] Beauregard Beauregard، inciting his and for for prestige fighting fighting fighting fading his of invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• impregnability, quality of being undefeatable, quality of being impossible to conquer

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : invincibility
✅️ صفت ( adjective ) : invincible
✅️ قید ( adverb ) : invincibly

بپرس