invigorate

/ˌɪnˈvɪɡəˌret//ɪnˈvɪɡəreɪt/

معنی: قوت دادن، روح بخشیدن، تقویت شدن، پر زور کردن
معانی دیگر: نیرو دادن، جانبخشی کردن، سرزنده کردن، سرحال آوردن، دارای شوق و حرارت کردن، خوش بنیه شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: invigorates, invigorating, invigorated
مشتقات: invigorating (adj.), invigoratingly (adv.), invigoration (n.), invigorator (n.)
• : تعریف: to fill with energy, strength, or vigor.
متضاد: debilitate, enervate, exhaust, fatigue
مشابه: animate, brace, exhilarate, fortify, nerve, rejuvenate

- He'd been bored with his work, but this new project invigorated him.
[ترجمه راضیه نیک سرشت] او خیلی از کارش خسته شده بود ، اما پروژه جدید بهش قوت بخشید.
|
[ترجمه گوگل] او از کارش خسته شده بود، اما این پروژه جدید او را نیرومند کرد
[ترجمه ترگمان] او از کارش خسته شده بود، اما این پروژه جدید او را فریب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Take a deep breath in to invigorate you.
[ترجمه گوگل]یک نفس عمیق بکش تا بهت انرژی بده
[ترجمه ترگمان]یه نفس عمیق بکش تا بهت خوش بگذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It will invigorate you, clearing the night away and preparing you for the day.
[ترجمه گوگل]شما را نیرو می بخشد، شب را پاک می کند و شما را برای روز آماده می کند
[ترجمه ترگمان]این کار شما را بیش از پیش گرم می کند و شب را برای آماده کردن شما آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Functions: Relax the bowels and debar toxic, invigorate the spleen and replenish the kidney, fortify the blood and eliminate blood stasis, reduce fat and cultivate the face.
[ترجمه گوگل]کارکردها: آرام بخش روده ها و سم زدایی، طحال را تقویت می کند و کلیه ها را پر می کند، خون را تقویت می کند و رکود خون را از بین می برد، چربی را کاهش می دهد و صورت را پرورش می دهد
[ترجمه ترگمان]وظایف: روده ها و debar سمی، تقویت کردن طحال و پر کردن کلیه، تقویت خون و از بین بردن خون، کاهش چربی و کشت صورت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Invigorate the coffee contains acid, can prevent blood clots, hemolytic and enhance vasoconstriction, reduce stroke risk.
[ترجمه گوگل]تقویت قهوه حاوی اسید، می تواند از لخته شدن خون جلوگیری کند، همولیتیک و افزایش انقباض عروق، کاهش خطر سکته مغزی
[ترجمه ترگمان]استفاده از قهوه حاوی اسید است و می تواند از لخته خون جلوگیری کند، hemolytic را افزایش دهد و vasoconstriction را افزایش دهد، خطر سکته را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A massager to tackle tension, invigorate skin and help stimulate circulation in the bath or shower.
[ترجمه گوگل]یک ماساژور برای مقابله با تنش، تقویت پوست و کمک به تحریک گردش خون در حمام یا دوش
[ترجمه ترگمان]A برای مقابله با تنش، تقویت پوست و کمک به تحریک گردش خون در حمام یا دوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To make more lively or vigorous; invigorate.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد سرزنده یا نیرومندتر؛ نیرو بخشیدن
[ترجمه ترگمان]برای زنده کردن بیشتر یا قوی شدن، تقویت شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reinvent and invigorate you homepage by making It'stunning and functional!
[ترجمه گوگل]با ساختن آن خیره کننده و کاربردی، صفحه اصلی خود را دوباره اختراع و تقویت کنید!
[ترجمه ترگمان]با آن خانه تان را تقویت و تقویت کنید و آن را خیره کننده و کاربردی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is tremendous to ours invigorate and lash.
[ترجمه گوگل]این برای تقویت و شلاق ما فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]این برای ما فوق العاده است که نیرو و شلاق مان را تقویت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To invigorate the old industrial bases, we should eman cipate our minds and update our ideas.
[ترجمه گوگل]برای تقویت پایه های صنعتی قدیمی، باید ذهن خود را آزاد کنیم و ایده های خود را به روز کنیم
[ترجمه ترگمان]برای تقویت پایگاه های صنعتی قدیمی، ما باید ذهن خود را cipate کرده و ایده های خود را به روز رسانی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hawthorn powder: invigorate and dissolve silt, clear the harmful substances in intestines, facilitate defecation.
[ترجمه گوگل]پودر زالزالک: تقویت کننده و حل کننده گل و لای، پاکسازی مواد مضر روده، تسهیل اجابت مزاج
[ترجمه ترگمان]پودر Hawthorn: به تقویت و انحلال گل و لای، پاک کردن مواد مضر در روده ها کمک کنید و defecation را تسهیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To invigorate the domestic economy, we began with the countryside.
[ترجمه گوگل]برای تقویت اقتصاد داخلی، از روستا شروع کردیم
[ترجمه ترگمان]برای تقویت اقتصاد داخلی، ما با حومه شهر شروع کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: to establish the method for identification of Invigorate the Kidney Yang Capsule by TLC.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد روشی برای شناسایی کپسول یانگ تقویت کننده کلیه توسط TLC
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد روشی برای شناسایی invigorate the به وسیله TLC
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We should continue to relax control over and invigorate small state - owned enterprises in various ways.
[ترجمه گوگل]ما باید به کاهش کنترل و تقویت بنگاه های کوچک دولتی به طرق مختلف ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید همچنان به کنترل خود ادامه دهیم و بنگاه های کوچک دولتی را به روش های مختلف تقویت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lee grants son, please invigorate like?
[ترجمه گوگل]لی پسرش را می دهد، لطفاً لایک کنید؟
[ترجمه ترگمان]لی به پسرش کمک مالی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوت دادن (فعل)
aliment, nourish, invigorate, energize

روح بخشیدن (فعل)
enliven, invigorate, quicken, exhilarate

تقویت شدن (فعل)
invigorate

پر زور کردن (فعل)
invigorate

انگلیسی به انگلیسی

• energize, enliven; arouse; strengthen; animate

پیشنهاد کاربران

نیرو بخشیدن. جان تازه بخشیدن.
مثال:
I had a drink to invigorate me
من یک نوشیدنی خوردم تا بهم نیرو بده.
روحیه دادن
چگونه متوجه مى شویم که در Invigorate ، بار معنایی in هست و به معنى تقویت کردن انرژى و نه کاستن آن است؟
تقویت کردن
امیدوار کردن/شدن

بپرس