invigilation


پاییدن شاگردان هنگام امتحانات، نظارت در امتحانات

جمله های نمونه

1. The examination and invigilation rules of the IOE will be strictly applied and there is a strict requirement for third party invigilation acceptable to the IOE.
[ترجمه گوگل]قوانین معاینه و نظارت IOE به شدت اعمال خواهد شد و یک الزام جدی برای نظارت شخص ثالث قابل قبول برای IOE وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بررسی و invigilation قوانین of به شدت اعمال خواهد شد و نیاز شدیدی به شخص ثالث مورد پذیرش قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other behaviors that violate the management regulations on invigilation and grading papers.
[ترجمه گوگل]سایر رفتارهایی که ناقض مقررات مدیریتی در مورد اوراق نظارت و درجه بندی است
[ترجمه ترگمان]رفتارهای دیگری که مقررات مدیریت را در invigilation و درجه بندی اوراق نقض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new system realizes the management of examination, computer aided invigilation, management of invigilation information, etc.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید مدیریت معاینه، نظارت کامپیوتری، مدیریت اطلاعات نظارت و غیره را محقق می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید مدیریت بررسی، کمک کامپیوتر به invigilation، مدیریت اطلاعات invigilation و غیره را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chief invigilator shall, at least one day before the commencement of the examination, convene a meeting attended by all invigilators and patrol inspectors to explain their invigilation duties.
[ترجمه گوگل]رئيس نگهبان بايد حداقل يك روز قبل از شروع آزمايش، جلسه اي را با حضور كليه بازرسان و بازرسان گشت تشكيل دهد تا وظايف مراقبتي خود را توضيح دهد
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه حداقل یک روز قبل از شروع امتحانات جلسه ای با حضور همه بازرسان و بازرسان گشتی برای توضیح وظایف their تشکیل خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With nearly a quarter of a million students due to sit entrance exams next week, Japan's government has urged universities to tighten up their invigilation.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه نزدیک به یک چهارم میلیون دانشجو در هفته آینده در امتحانات ورودی شرکت می کنند، دولت ژاپن از دانشگاه ها خواسته است تا نظارت خود را تشدید کنند
[ترجمه ترگمان]دولت ژاپن با نزدیک به یک چهارم از یک میلیون دانش آموز که قرار است هفته آینده در امتحانات ورودی شرکت کنند، از دانشگاه ها خواسته است تا invigilation خود را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The system can basically meet the need of the management of invigilation . It is of certain practical value.
[ترجمه گوگل]این سیستم اساساً می تواند نیاز مدیریت نظارت را برآورده کند ارزش عملی خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم اساسا می تواند نیاز به مدیریت of را برآورده کند این یک مقدار عملی خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The financial Futures will bring challenges to the securities invigilation in China.
[ترجمه گوگل]معاملات آتی مالی چالش هایی را برای نظارت بر اوراق بهادار در چین به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]آینده مالی چالش هایی را برای سهام اوراق بهادار در چین به همراه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under the impact of the Wusi spirit, the former functions of rigorous invigilation and explanation under the restrictive man-centered system disappeared.
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر روح ووسی، کارکردهای قبلی مراقبت و توضیح دقیق تحت سیستم محدودکننده انسان محور ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]تحت فشار روح Wusi، عملکرد سابق of و توضیح تحت سیستم محدود - محور از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has often compared the erasure of private life by prying journalists in democratic societies to state invigilation in totalitarian ones.
[ترجمه گوگل]او اغلب پاک کردن زندگی خصوصی توسط روزنامه نگاران فضول در جوامع دموکراتیک را با بیداری دولتی در جوامع توتالیتر مقایسه کرده است
[ترجمه ترگمان]او اغلب با prying روزنامه نگاران در جوامع دموکراتیک به invigilation دولتی در زندان های توتالیتر خود نسبت به قطع رابطه خصوصی با آن ها مقایسه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس