1. invidious comparisons
مقایسه های نفرت انگیز
2. The local authority could find itself in the invidious position of having to refuse.
[ترجمه گوگل]مقامات محلی ممکن است خود را در موقعیت ناپسندی بیابند که مجبور به رد کردن آن شوند
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی می توانستند در موقعیت بد مسیحیان برای امتناع از امتناع، خود را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We were in the invidious position of having to choose whether to break the law or risk lives.
[ترجمه گوگل]ما در موقعیت ناپسندی قرار داشتیم که مجبور بودیم قانون را زیر پا بگذاریم یا جان خود را به خطر بیندازیم
[ترجمه ترگمان]ما در موقعیتی خطرناک قرار داشتیم که مجبور شویم قانون یا جان خود را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such a difficult choice placed her in an invidious position.
[ترجمه گوگل]چنین انتخاب دشواری او را در موقعیتی شرم آور قرار داد
[ترجمه ترگمان]این انتخاب دشوار، او را در وضعی نفرت انگیز قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It would be invidious to single out any one person to thank.
[ترجمه گوگل]بیخطر خواهد بود که از هر کسی تشکر کنیم
[ترجمه ترگمان]برای کسی که از او تشکر کند، بد invidious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You put me in an invidious position by asking me to comment on my colleague's work.
[ترجمه گوگل]شما با درخواست از من برای اظهار نظر در مورد کار همکارم، مرا در موقعیتی ناپسند قرار دادید
[ترجمه ترگمان]شما مرا در موقعیت ناخوشایندی قرار می دهید که از من بخواهید درباره کار همکارم حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Police officers fear invidious comparisons.
[ترجمه گوگل]افسران پلیس از مقایسه های شیطانی می ترسند
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس از این مقایسه ها می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The ruling may create an invidious distinction in the way the courts treat the rich and the poor.
[ترجمه گوگل]این حکم ممکن است در نحوه برخورد دادگاه با ثروتمندان و فقرا تمایز توهین آمیزی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این حکم ممکن است باعث تمایز invidious در روشی شود که دادگاه ها با فقرا و فقرا رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This obviously places any nominee director in an invidious position.
[ترجمه گوگل]این بدیهی است که هر کارگردان نامزدی را در موقعیتی شرم آور قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این موضوع مشخصا هیچ کارگردان برجسته ای را در وضعیت invidious قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is almost invidious to single out specific examples of success.
[ترجمه گوگل]تشخيص نمونههاي خاصي از موفقيت تقريباً ناپسند است
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که به یک نمونه خاص از موفقیت مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Doesn't this put Alsys in an invidious position?
[ترجمه گوگل]آیا این آلسیس را در موقعیتی توهین آمیز قرار نمی دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این موضوع در موقعیت ناخوشایندی قرار نگرفته است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It'seems invidious to make special mention of one aspect of his work.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ذکر ویژه به یکی از جنبه های کار او ناپسند است
[ترجمه ترگمان]زشت به نظر می رسد که از یکی از جنبه های کار او ذکری به میان آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Invidious profiteering of people reflects invidious profiteering of South Korea is a country!
[ترجمه گوگل]سودجویی کینه توزانه مردم بازتاب سودجویی کینه توزانه کره جنوبی کشوری است!
[ترجمه ترگمان]سواستفاده invidious از مردم، سواستفاده از جنس کره جنوبی است که یک کشور است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She'd put herself in an invidious position.
[ترجمه گوگل]او خودش را در موقعیت بدی قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]او خود را در وضع ناخوشایندی قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Such a difficult choice placed her in an invidious and unenviable position.
[ترجمه گوگل]چنین انتخاب دشواری او را در موقعیتی شرم آور و غیرقابل رشک قرار داد
[ترجمه ترگمان]این انتخاب دشوار، او را در وضع نامطلوب و نامطلوبی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید