investor

/ˌɪnˈvestər//ɪnˈvestə/

معنی: سرمایه گذار
معانی دیگر: سرمایه گذار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who invests, esp. one who invests at low risk for long-term profit. (Cf. speculator.)

جمله های نمونه

1. The most important quality for an investor is temperament, not intellect.
[ترجمه کوشا کریمی] مهم ترین کیفیت برای یک سرمایه گذار، خلق وخو است. نه هوش.
|
[ترجمه گوگل]مهمترین ویژگی برای یک سرمایه گذار خلق و خوی است نه عقل
[ترجمه ترگمان]مهم ترین کیفیت برای سرمایه گذار، خلق و خوی و هوش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The way a good investor does really well is by engaging in successful futurology.
[ترجمه گوگل]راهی که یک سرمایه گذار خوب واقعاً خوب انجام می دهد، مشارکت در آینده پژوهی موفق است
[ترجمه ترگمان]روشی که یک سرمایه گذار خوب واقعا خوب انجام می دهد، با درگیر شدن در futurology موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The investor believes that his investment will pay off handsomely soon.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار بر این باور است که سرمایه گذاری او به زودی بازده خوبی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذار معتقد است که بزودی سرمایه گذاری اش به زودی انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ask the investor to check the correctness of what he has written.
[ترجمه گوگل]از سرمایه گذار بخواهید صحت مطالبی را که نوشته است بررسی کند
[ترجمه ترگمان]از سرمایه گذار بخواهید صحت آنچه نوشته شده را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A New York investor offered to acquire the company's shares for $13 each.
[ترجمه گوگل]یک سرمایه گذار نیویورکی پیشنهاد خرید سهام این شرکت را به قیمت 13 دلار داد
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذار نیویورکی پیشنهاد داد تا سهام این شرکت ۱۳ دلار به ازای هر یک به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The changes in share values have damaged investor confidence.
[ترجمه گوگل]تغییرات ارزش سهام به اعتماد سرمایه گذاران آسیب رسانده است
[ترجمه ترگمان]تغییرات در مقادیر سهم به اعتماد سرمایه گذاران آسیب رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A very good investor will outguess the market.
[ترجمه گوگل]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main investor in the project is the French bank Credit National.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار اصلی این پروژه بانک فرانسوی Credit National است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذار اصلی در این پروژه یک بانک اعتباری بانک فرانسوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suppose an investor held 000 shares in Polly Peck.
[ترجمه گوگل]فرض کنید یک سرمایه گذار 000 سهم در پولی پک دارد
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم یه سرمایه گذار ۱۰۰۰ سهم تو \"پولی پک\" داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The investor may not be happy for the vendor to see the report for different reasons.
[ترجمه گوگل]ممکن است سرمایه گذار به دلایل مختلف از دیدن گزارش توسط فروشنده خوشحال نباشد
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذار ممکن است برای فروشنده خوشحال نباشد که این گزارش را به دلایل مختلف ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our financial consultants can advise the small investor.
[ترجمه گوگل]مشاوران مالی ما می توانند به سرمایه گذار کوچک مشاوره دهند
[ترجمه ترگمان]مشاوران مالی ما می توانند به سرمایه گذاران کوچک مشاوره دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Miami, one investor who had lost $ 4 million shot and killed a Merrill Lynch branch manager.
[ترجمه گوگل]در میامی، یکی از سرمایه‌گذارانی که 4 میلیون دلار از دست داده بود، به یکی از مدیران شعبه مریل لینچ شلیک کرد و او را کشت
[ترجمه ترگمان]در میامی، یک سرمایه گذار ۴ میلیون دلار را از دست داد و یک مدیر شعبه مریل لینچ را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No, not unless you consider billionaire investor Warren Buffet a sucker.
[ترجمه گوگل]نه، مگر اینکه سرمایه گذار میلیاردر وارن بافت را یک آدم مکنده بدانید
[ترجمه ترگمان]نه، مگر اینکه سرمایه گذار میلیاردر را به یک ماهی مکنده در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ideal for each investor will vary according to the amount available to invest and individual risk tolerance.
[ترجمه گوگل]ایده آل برای هر سرمایه گذار با توجه به مقدار در دسترس برای سرمایه گذاری و تحمل ریسک فردی متفاوت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ایده آل برای هر سرمایه گذار با توجه به مقدار موجود برای سرمایه گذاری و تحمل ریسک فردی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Whether the charge of investor short-termism is valid turns essentially on whether the stock market is efficient in pricing shares.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا اتهام کوتاه مدت سرمایه گذار معتبر است یا نه اساساً به کارآمدی بازار سهام در قیمت گذاری سهام بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این که آیا هزینه سرمایه گذاران کوتاه سرمایه گذار معتبر است یا نه، اساسا روشن است که آیا بازار سهام در قیمت گذاری سهام کارآمد است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرمایه گذار (اسم)
financier, investor

تخصصی

[حسابداری] سرمایه گذار

انگلیسی به انگلیسی

• one who invests
an investor is a person who buys shares or who pays money into a bank in order to receive a profit.

پیشنهاد کاربران

سرمایه گذار
مثال:
investors unfamiliar with the stock market
سرمایه گذاران ناآشنا و بیگانه با بورس سهام و ارز
سرمایه گذار
مثال: The investor decided to put money into the startup.
سرمایه گذار تصمیم گرفت پولش را در شرکت نوپا قرار دهد.
مافیای مالی
سرمایه گذار
دارنده اوراق

بپرس