investments

جمله های نمونه

1. unsound investments finally led to his ruin
سرمایه گذاری های پر مخاطره بالاخره موجب تباهی او شد.

2. his judicious investments made him rich
سرمایه گذاری های عاقلانه او را پولدار کرد.

پیشنهاد کاربران

سرمایه گذاریها ، سرمایه گذاریهای بازارهای مالی
Long_term_investments :سرمایه گذاری بلند مدت
در روانشناسی گاهی: نیروگذاری
سرمایه گذاری

بپرس