investment bank


بانک سرمایه گذاری (بانکدار ویژه گر سرمایه گذاری)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: investment banker (n.), investment banking (n.)
• : تعریف: a financial institution in which the underwriting and marketing of security issues is the chief business.

جمله های نمونه

1. The investment bank is unlikely to be able to squeeze monopoly rent from a relationship.
[ترجمه گوگل]بانک سرمایه گذاری بعید است که بتواند رانت انحصاری را از یک رابطه کم کند
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که بانک سرمایه گذاری قادر به رد اجاره rent از یک رابطه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The European Investment Bank will provide finance for a variety of regional initiatives.
[ترجمه گوگل]بانک سرمایه گذاری اروپا برای انواع ابتکارات منطقه ای تامین مالی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بانک سرمایه گذاری اروپا تامین مالی انواع ابتکارات منطقه ای را تامین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first is deciding what kind of investment bank it ought to be.
[ترجمه گوگل]اولین مورد این است که تصمیم بگیرید که چه نوع بانک سرمایه گذاری باید باشد
[ترجمه ترگمان]اولی در مورد نوع بانک سرمایه گذاری تصمیم گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Kleinwort Benson, an investment bank, has done a spot of detective work.
[ترجمه گوگل]اما Kleinwort Benson، یک بانک سرمایه گذاری، یک کارآگاهی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]اما Kleinwort بنسون، یک بانک سرمایه گذاری، یک نقطه کار ردیابی را انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to Fitch, the average investment bank holds as much capital as it does illiquid assets.
[ترجمه گوگل]به گفته فیچ، متوسط ​​بانک سرمایه گذاری به اندازه دارایی های غیر نقدشونده سرمایه دارد
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه فیتچ، یک بانک سرمایه گذاری متوسط بیش ترین سرمایه را در اختیار دارد، زیرا دارایی های illiquid محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Long Wall Street's largest investment bank before it recently became a bank holding company, Goldman answered a series of questions from Reuters about the bailout funds.
[ترجمه گوگل]گلدمن، بزرگترین بانک سرمایه گذاری لانگ وال استریت، قبل از اینکه اخیراً به یک شرکت هلدینگ بانک تبدیل شود، به مجموعه ای از سوالات رویترز در مورد کمک های مالی پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]گلدمن، بزرگ ترین بانک سرمایه گذاری وال استریت قبل از اینکه به تازگی یک شرکت دارایی بانک شود، یک سری سوالات از رویترز در مورد صندوق های نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The voluntary investment bank holding company regime has ended.
[ترجمه گوگل]رژیم شرکت هلدینگ بانک سرمایه گذاری داوطلبانه پایان یافته است
[ترجمه ترگمان]بانک سرمایه گذاری داوطلبانه که رژیم شرکت را در دست دارد به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By 20l0, forecasts Goldman Sachs, an investment bank, electronic shopping could account for 15-20% of retail sales.
[ترجمه گوگل]گلدمن ساکس، یک بانک سرمایه گذاری، پیش بینی می کند تا سال 2010، خرید الکترونیکی 15 تا 20 درصد از خرده فروشی ها را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]تا ۲۰ l۰، پیش بینی گلدمن ساکس، یک بانک سرمایه گذاری، خرید الکترونیکی می تواند ۱۵ تا ۲۰ % از خرده فروشی خرده فروشی را به خود اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The investment bank acquires the first issue of stocks from the corporation at a negotiated price, and then makes the shares available for sale to its clients and other investors.
[ترجمه گوگل]بانک سرمایه گذاری اولین انتشار سهام را با قیمت توافقی از شرکت خریداری می کند و سپس سهام را برای فروش در اختیار مشتریان خود و سایر سرمایه گذاران قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]بانک سرمایه گذاری اولین موضوع سهام شرکت را با یک قیمت مذاکره شده دریافت می کند و سپس سهم را برای فروش به مشتریان و سایر سرمایه گذاران در اختیار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morgan Stanley, an investment bank, predicts that the smart-grid market will grow from $20 billion to $100 billion in 2030, a compound average rate of more than 8% a year.
[ترجمه گوگل]مورگان استنلی، یک بانک سرمایه گذاری، پیش بینی می کند که بازار شبکه هوشمند از 20 میلیارد دلار به 100 میلیارد دلار در سال 2030 رشد خواهد کرد که نرخ متوسط ​​مرکب بیش از 8 درصد در سال است
[ترجمه ترگمان]مورگان استنلی، یک بانک سرمایه گذاری، پیش بینی می کند که بازار شبکه هوشمند از ۲۰ میلیارد دلار به ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۳۰ رشد خواهد کرد که متوسط نرخ متوسط بیش از ۸ درصد در سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think the independent investment bank model unsustainable, because it is the lack of stable sources of deposits, but also the lack of commercial banks as a strict risk control.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مدل بانک سرمایه گذاری مستقل ناپایدار است، زیرا فقدان منابع پایدار سپرده ها، بلکه فقدان بانک های تجاری به عنوان یک کنترل دقیق ریسک است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که مدل بانک سرمایه گذاری مستقل ناپایدار است، چرا که فقدان منابع ثابت ذخایر وجود دارد، بلکه فقدان بانک های تجاری به عنوان یک کنترل ریسک سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Financial efficiency of investment bank reflect its performing the financial function in the economy transformation of China.
[ترجمه گوگل]کارایی مالی بانک سرمایه گذاری منعکس کننده عملکرد مالی آن در تحول اقتصاد چین است
[ترجمه ترگمان]بهره وری مالی بانک سرمایه گذاری نشان دهنده عملکرد مالی آن در تحول اقتصادی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moreover, the implicit declaration that a midsize investment bank was systematically important puts any firm at least as big as Bear in the cross-hairs of speculators.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اعلام ضمنی مبنی بر اینکه یک بانک سرمایه گذاری متوسط ​​به طور سیستماتیک مهم است، هر شرکتی را حداقل به بزرگی Bear در تلاقی سفته بازان قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اظهار ضمنی مبنی بر اینکه یک بانک سرمایه گذاری midsize به طور نظامند مهم است، هر شرکت را حداقل به اندازه خرس در میان موهای cross قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It became the biggest seller of stocks and bonds by slowly building an investment bank on top of its traditional brokerage business.
[ترجمه گوگل]این شرکت با ایجاد آرام آرام یک بانک سرمایه گذاری در بالای تجارت سنتی کارگزاری خود، به بزرگترین فروشنده سهام و اوراق قرضه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]آن به تدریج تبدیل به بزرگ ترین فروشنده سهام و اوراق قرضه شد و به آرامی یک بانک سرمایه گذاری را در صدر کسب وکار brokerage قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was something fishy about the way supply met demand in an investment bank.
[ترجمه گوگل]در مورد نحوه تامین تقاضا در بانک سرمایه گذاری چیز عجیبی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در مورد تامین برق در یک بانک سرمایه گذاری چیزی جالب توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بانک سرمایه گذاری
شرکت تامین سرمایه
شرکت مشاور عرضه ( در بازار سرمایه )
بانک سرمایه گذاری
در ایران تامین سرمایه میگن بهش
مثل تامین سرمایه تمدن

بپرس