investigatory

/ˌɪnˈvestəɡəˌtɔːri//ɪnˈvestɪɡətɪv/

وابسته به رسیدگی، تحقیقی، مبنی بررسیدگی

جمله های نمونه

1. The police have full investigatory powers.
[ترجمه گوگل]پلیس از اختیارات کامل تحقیق برخوردار است
[ترجمه ترگمان]پلیس قدرت investigatory دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most legislatures also have formal investigatory powers on a continuing or a case-by-case basis.
[ترجمه گوگل]اکثر مجالس قانونگذار نیز دارای اختیارات رسمی تحقیق به صورت مستمر یا موردی هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب مجالس قانون گذاری بر مبنای ادامه یا به صورت موردی دارای اختیارات investigatory رسمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Investigatory supervision system in China has distinct difference in supervisory body, source and scope of supervision power in comparison with occidental system.
[ترجمه گوگل]سیستم نظارت تحقیقی در چین در مقایسه با سیستم غربی تفاوت مشخصی در نهاد نظارتی، منبع و دامنه قدرت نظارت دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم نظارت Investigatory در چین تفاوت متمایزی در بدن، منبع و حوزه قدرت نظارت در مقایسه با سیستم occidental دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The scope of the investigatory power lies on three factors:judicial system, role of the procuratorial organ and judicial resource.
[ترجمه گوگل]دامنه قدرت تحقیق بر سه عامل است: سیستم قضایی، نقش دادگستری و منبع قضایی
[ترجمه ترگمان]حوزه قدرت investigatory به سه عامل بستگی دارد: نظام قضایی، نقش ارگان procuratorial و منابع قضایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Valencia case, whose first, investigatory phase is expected to take six months, is being joined by similar ones in the Basque Country, Madrid, Catalonia, Andalusia and the Canary Islands.
[ترجمه گوگل]پرونده والنسیا که انتظار می‌رود اولین مرحله تحقیقاتی آن شش ماه طول بکشد، موارد مشابهی در کشور باسک، مادرید، کاتالونیا، اندلس و جزایر قناری در حال پیوستن است
[ترجمه ترگمان]مورد والنسیا که مرحله نخست آن، انتظار می رود شش ماه طول بکشد، توسط افراد مشابه در کشور باسک، مادرید، کاتالونیا، اندلس و جزایر قناری مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The committee should also have greater research and investigatory resources.
[ترجمه گوگل]کمیته همچنین باید منابع تحقیقاتی و تحقیقاتی بیشتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]کمیته همچنین باید منابع تحقیق و تحقیق بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is not necessary to label the proceedings "judicial", "quasi-judicial", "administrative" or "investigatory".
[ترجمه گوگل]لزومی به برچسب «قضایی»، «شبه قضایی»، «اداری» یا «بازپرسی» روی دادرسی نیست
[ترجمه ترگمان]برچسب \"قضایی\"، \"قضایی\"، \"اجرایی\" یا \"investigatory\" لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Article 40 The investigatory authority shall, upon completion of the investigations, make a conclusion and notify the person under investigation and the interested parties thereof in writing.
[ترجمه گوگل]ماده 40- مرجع رسیدگی باید پس از اتمام تحقیقات نتیجه گیری و مراتب را کتباً به شخص مورد تحقیق و ذینفعان اعلام کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۰ قانون investigatory باید پس از تکمیل تحقیقات، یک نتیجه گیری انجام دهد و فرد را تحت بررسی و طرف های علاقمند به آن اطلاع دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I will lead the investigatory group to Europe this time.
[ترجمه گوگل]من این بار گروه تحقیق را به اروپا هدایت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من این بار گروه investigatory را به اروپا هدایت خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It certainly gives the state new investigatory and judicial tools that could help -- if they are used.
[ترجمه گوگل]مطمئناً ابزارهای تحقیقاتی و قضایی جدیدی را در اختیار دولت قرار می دهد که می توانند کمک کنند -- در صورت استفاده از آنها
[ترجمه ترگمان]این قطعا به دولت investigatory و ابزار قضایی جدیدی می دهد که می توانند به آن ها کمک کنند - اگر مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Proceeding" includes civil suit and criminal, administrative, and investigatory action.
[ترجمه گوگل]«دادرسی» شامل دعوای مدنی و اقدامات کیفری، اداری و تحقیقاتی است
[ترجمه ترگمان]\"روند\" شامل دادخواست مدنی و اقدامات جنایی، اجرایی و investigatory است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The F. D. A. must approve an investigatory new drug application before any human testing.
[ترجمه گوگل]F D A باید قبل از هر آزمایش انسانی یک کاربرد دارویی جدید تحقیقاتی را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]اف د الف باید قبل از هر گونه آزمایش انسانی یک کاربرد جدید مواد مخدر را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the basis of analyzing investigatory data, author make a summary that in Nanjing the community preschool education model centering in kindergarten has been shaped.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل داده های تحقیقی، نویسنده به طور خلاصه بیان می کند که در نانجینگ الگوی آموزش پیش دبستانی جامعه تمرکز در مهدکودک شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]مولف براساس تجزیه و تحلیل داده های investigatory، چکیده را بیان می کند که در نانجینگ، مدل آموزش پیش دبستانی در مهد کودک شکل گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At no time did I make an attempt to impede any investigatory effort.
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت تلاشی برای ممانعت از هرگونه تلاش تحقیقاتی نکردم
[ترجمه ترگمان]در هیچ زمان تلاشی برای ممانعت از هرگونه تلاش investigatory نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an investigation, investigative
investigatory activities or organizations are concerned with investigating all the facts connected with an event, situation, or person.

پیشنهاد کاربران

وابسته به رسیدگی
مربوط به تحقیقات
مبنی بر رسیدگی
Investigatory و investigative یکی هستند و هر دو صفتند
تحقیقاتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : investigate
✅️ اسم ( noun ) : investigation / investigator
✅️ صفت ( adjective ) : investigative / investigatory
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس