فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: investigates, investigating, investigated
حالات: investigates, investigating, investigated
• : تعریف: to systematically examine or search into.
• مترادف: delve into, inquire into, probe
• مشابه: examine, explore, inspect, peruse, research, scrutinize, search, test
• مترادف: delve into, inquire into, probe
• مشابه: examine, explore, inspect, peruse, research, scrutinize, search, test
- The police are investigating the crime.
[ترجمه 😉😎] پلیس در حال تحقیق درباره یک مجرم است.|
[ترجمه شان] پلیس ( ها ) در حال بررسی و تحقیق در باره این جنایت ( جرم ) هستند.|
[ترجمه گوگل] پلیس در حال بررسی این جنایت است[ترجمه ترگمان] پلیس در حال تحقیق درباره این جرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- By investigating the cause of the disease, scientists hope to find a cure.
[ترجمه گوگل] دانشمندان امیدوارند با بررسی علت این بیماری راهی برای درمان پیدا کنند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان با بررسی علت این بیماری، امیدوارند که درمان را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانشمندان با بررسی علت این بیماری، امیدوارند که درمان را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: investigative (adj.), investigator (n.)
مشتقات: investigative (adj.), investigator (n.)
• : تعریف: to make a full inquiry.
• مترادف: delve, inquire, probe
• مشابه: explore, research
• مترادف: delve, inquire, probe
• مشابه: explore, research
- We don't know the answer to that question yet, so we'll have to investigate.
[ترجمه Ttttt] ما هنوز جکتب این سوال را|
[ترجمه گوگل] ما هنوز پاسخ این سوال را نمی دانیم، بنابراین باید بررسی کنیم[ترجمه ترگمان] ما هنوز جواب این سوال را نمی دانیم، بنابراین باید تحقیق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید