invertor

جمله های نمونه

1. Edison spent his life as an invertor.
[ترجمه Ehsanld] ادیسون زندگی خود را به عنوان یک دانشمند گذراند
|
[ترجمه گوگل]ادیسون زندگی خود را به عنوان یک معکوس گذراند
[ترجمه ترگمان]ادیسون زندگی خود را به عنوان یک invertor سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Since the rotor is fed by a invertor, the waveform supplying the stator can be affected.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که روتور توسط یک اینورتور تغذیه می شود، شکل موج تامین کننده استاتور می تواند تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که روتور توسط یک invertor تغذیه می شود، شکل موج تامین استاتور می تواند تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The control signals of invertor are produced by space vector modulation to achieve a small torque ripple and constant switch frequency.
[ترجمه گوگل]سیگنال های کنترل اینورتور توسط مدولاسیون برداری فضا برای دستیابی به یک موج گشتاور کوچک و فرکانس سوئیچ ثابت تولید می شود
[ترجمه ترگمان]سیگنال های کنترل of توسط مدولاسیون بردار فضایی برای رسیدن به موج گشتاور کوچک و فرکانس سوئیچ ثابت تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rectifier, DC transmission line and invertor are considered as a whole.
[ترجمه گوگل]یکسو کننده، خط انتقال DC و اینورتور به عنوان یک کل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]یکسو کننده، خط انتقال DC و invertor به عنوان یک کل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It introduced the energy regeneration principle of the invertor system, and used the TI digital signal processor TMS320F2811 to design the invertor energy regeneration system.
[ترجمه گوگل]این سیستم اصل بازسازی انرژی سیستم اینورتور را معرفی کرد و از پردازنده سیگنال دیجیتال TI TMS320F2811 برای طراحی سیستم بازسازی انرژی اینورتور استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این سیستم اصول احیا انرژی سیستم invertor را معرفی کرد و از پردازشگر سیگنال دیجیتال TI TMS۳۲۰F۲۸۱۱ برای طراحی سیستم بازسازی انرژی invertor استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feature: Avaliable for washing machine motor, compressor motor, invertor motor and Ambipolar motor and Quadrupole motor etc. ,
[ترجمه گوگل]ویژگی: قابل استفاده برای موتور ماشین لباسشویی، موتور کمپرسور، موتور اینورتور و موتور Ambipolar و موتور چهار قطبی و غیره،
[ترجمه ترگمان]مشخصه: Avaliable برای موتور ماشین لباس شویی، موتور کمپرسور، موتور invertor و موتور ambipolar و موتور quadrupole و غیره،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its core technologies is the invertor technology.
[ترجمه گوگل]فناوری های اصلی آن فناوری اینورتور است
[ترجمه ترگمان]هسته اصلی آن فن آوری invertor است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The developing of invertor arc welding machine and invertor technique in 80's are introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]توسعه دستگاه جوش قوس اینورتور و تکنیک اینورتور در دهه 80 در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]توسعه ماشین آلات جوشکاری قوس invertor و تکنیک invertor در ۸۰ s در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The SCR invertor equipment is researched and its mathematic models are established in this paper. The ideal wave forms of U_f and I_f are analysed and compared with the wave forms in actual test.
[ترجمه گوگل]تجهیزات اینورتور SCR مورد بررسی قرار گرفته و مدل های ریاضی آن در این مقاله ایجاد شده است اشکال موج ایده آل U_f و I_f تجزیه و تحلیل و با اشکال موج در آزمون واقعی مقایسه می شوند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات SCR invertor مورد تحقیق قرار گرفته است و مدل های ریاضی آن در این مقاله ایجاد شده اند شکل های موج ایده آل از U _ f و I مورد تحلیل قرار می گیرند و در مقایسه با شکل های موج در تست واقعی مقایسه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper applies the base transformation invertor space and gives a new solution to the common item equation of finite series.
[ترجمه گوگل]این مقاله فضای مبدل تبدیل پایه را اعمال می کند و یک راه حل جدید برای معادله مورد مشترک سری های محدود ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، انتقال پایه فضا را اعمال کرده و یک راه حل جدید را به معادله عمومی مورد نظر سری های زمانی محدود ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In present papaer. the control method for AC MIG process and the power source for realizing it, mainly a square wave invertor. are described.
[ترجمه گوگل]در مقاله حاضر روش کنترل برای فرآیند AC MIG و منبع تغذیه برای تحقق آن، عمدتا یک اینورتور موج مربعی شرح داده شده اند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روش کنترلی برای فرآیند MIG AC و منبع قدرت برای تحقق آن، عمدتا یک موج مربعی است شرح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furthermore the experiments were completed when the circuit was connected with a three-phase invertor.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آزمایش‌ها با اتصال مدار به یک اینورتور سه فاز تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آزمایش ها زمانی تکمیل شدند که مدار با یک فاز سه فازی به هم متصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Completed the three-phase digitized software phase-locked loop experiment. The phase-lock control has been able to guarantee the invertor output current and the grid voltage frequency synchronism.
[ترجمه گوگل]آزمایش حلقه قفل فاز نرم افزار دیجیتالی سه فازی را تکمیل کرد کنترل قفل فاز قادر است جریان خروجی اینورتور و همزمانی فرکانس ولتاژ شبکه را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]تکمیل فاز سه فازی و آزمایش حلقه قفل فاز کنترل قفل فاز می تواند جریان خروجی invertor و فرکانس ولتاژ شبکه را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Digital Logic Isolation. Line Receiver. Power Supply Control Feedback Control . Switching Power Supply. Transistor Invertor.
[ترجمه گوگل]جداسازی منطق دیجیتال گیرنده خط کنترل منبع تغذیه کنترل بازخورد منبع تغذیه سوئیچینگ اینورتور ترانزیستور
[ترجمه ترگمان]جداسازی منطق دیجیتال گیرنده خط کنترل بازخورد کنترل قدرت تعویض برق ترانزیستور Invertor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] مبدل DC به AC
[زمین شناسی] برگردان، متناوب ساز

انگلیسی به انگلیسی

• one who inverts, one who overturns

پیشنهاد کاربران

بپرس