inventive

/ˌɪnˈventɪv//ɪnˈventɪv/

معنی: مبتکر، اختراعی، اختراع کننده
معانی دیگر: خلاقه، تازه اندیشانه، ابتکاری، مبتکرانه، نوآفرین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inventively (adv.), inventiveness (n.)
(1) تعریف: adept at thinking up new ideas or at devising new objects or methods; imaginative.
متضاد: uninventive
مشابه: clever, creative, imaginative, original, resourceful

(2) تعریف: of or relating to invention.

جمله های نمونه

1. inventive power
نیروی خلاقه

2. in inventive woman
زنی نوآور

3. Lone parents have to be self-reliant, resilient and inventive.
[ترجمه گوگل]والدین تنها باید متکی به خود، انعطاف پذیر و مبتکر باشند
[ترجمه ترگمان]والدین لون باید متکی به خود، انعطاف پذیر و مبتکر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It inspired me to be more inventive with my own cooking.
[ترجمه گوگل]این الهام بخش من شد تا در آشپزی خودم مبتکرتر باشم
[ترجمه ترگمان]به من الهام شد که در آشپزی خودم خلاقیت بیشتری داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was amazingly inventive and resourceful, and played a major role in my career.
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی مبتکر و مدبر بود و نقش مهمی در حرفه من داشت
[ترجمه ترگمان]او به طرز شگفت انگیزی مبتکر و مبتکر بود و نقش مهمی در کار من ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was highly inventive.
[ترجمه گوگل]او بسیار مبتکر بود
[ترجمه ترگمان] اون خیلی مبتکرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a courageous and inventive piece of film-making.
[ترجمه گوگل]این یک قطعه فیلمسازی شجاعانه و مبتکرانه است
[ترجمه ترگمان]این یک فیلم شجاعانه و مبتکرانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This device is the offspring of his inventive mind.
[ترجمه گوگل]این وسیله زاده ذهن مبتکر اوست
[ترجمه ترگمان]این وسیله زاییده ذهن مبتکر او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scots are an adventurous and inventive people.
[ترجمه گوگل]اسکاتلندی ها مردمی ماجراجو و مبتکر هستند
[ترجمه ترگمان]اسکاتلندی ها افراد ماجراجو و مبتکرانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her fertile and inventive imagination came to her aid.
[ترجمه گوگل]تخیل بارور و مبتکر او به کمک او آمد
[ترجمه ترگمان]تخیلات واهی و مبتکرانه او به کمک او آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Existing class members can be very inventive if asked to help publicise a class.
[ترجمه گوگل]اعضای کلاس موجود می توانند بسیار مبتکر باشند اگر از آنها خواسته شود تا یک کلاس را به اطلاع عموم برسانند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که از اعضای کلاس موجود بخواهد به تبلیغ عمومی یک کلاس کمک کند، اعضای کلاس موجود می توانند بسیار مبتکرانه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rich colors, luscious textures, and inventive layering are giving women more options in hosiery than in past seasons.
[ترجمه گوگل]رنگ های غنی، بافت های لذیذ و لایه بندی مبتکرانه گزینه های بیشتری را در جوراب بافی نسبت به فصول گذشته به خانم ها می دهد
[ترجمه ترگمان]رنگ های غنی، بافت های luscious، و لایه بندی مبتکرانه، به زنان گزینه های بیشتری را در hosiery نسبت به فصل های گذشته می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is Dahl at his most inventive and least violent best.
[ترجمه گوگل]این دال در بهترین حالت مبتکرانه و کم خشن خود است
[ترجمه ترگمان]این دال به most و کم ترین violent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this his inventive energy makes Welch's more delicate line appear fussy and twee.
[ترجمه گوگل]در این زمینه انرژی ابداعی او باعث می‌شود که خط ظریف‌تر ولش شلوغ و شیطنت‌آمیز به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، انرژی مبتکرانه او باعث می شود که ولش s و twee به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبتکر (صفت)
original, ingenious, inventive, originative

اختراعی (صفت)
inventive

اختراع کننده (صفت)
inventive

تخصصی

[ریاضیات] ابداعی، اختراعی

انگلیسی به انگلیسی

• apt at inventing, creative; characterized by invention; new, original
an inventive person is good at inventing things or has clever and original ideas.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invent
✅️ اسم ( noun ) : invention / inventor / inventiveness
✅️ صفت ( adjective ) : inventive
✅️ قید ( adverb ) : inventively
خلاقانه
مبتکرانه
نوآور و مبتکر
مبتکر
خلاق
نوآفرین
خلاق - مبتکر

نوآورانه

بپرس