invalidity

/ˌɪnvəˈlɪdɪti//ˌɪnvəˈlɪdɪti/

معنی: فساد، بطلان، بی اساسی، عدماعتبار
معانی دیگر: عدم اعتبار، بطلان، فساد

جمله های نمونه

1. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro.
[ترجمه گوگل]او با حقوق بازنشستگی از کارافتادگی که به صورت هفتگی دریافت می کرد زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I live on an invalidity pension.
[ترجمه جواد عرب شیرازی] مستمری از کارافتادگی
|
[ترجمه گوگل]من با مستمری از کارافتادگی زندگی می کنم
[ترجمه ترگمان]من با حقوق بازنشستگی invalidity زندگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Invalidity benefit is paid according to the usual contribution conditions and dependants' benefits are added where appropriate.
[ترجمه گوگل]کمک هزینه ازکارافتادگی طبق شرایط مشارکت معمول پرداخت می شود و در صورت لزوم، مزایای افراد تحت تکفل اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]سود invalidity مطابق با شرایط سهم معمول و منافع وابسته پرداخت می شود که در آن منافع به صورت مناسب اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Under the 1975 Pensions Act, invalidity pensioners will eventually qualify for inflation-proofed earnings-related pensions.
[ترجمه گوگل]بر اساس قانون بازنشستگی 1975، مستمری بگیران از کارافتادگی در نهایت واجد شرایط دریافت مستمری های مرتبط با درآمد ناشی از تورم خواهند بود
[ترجمه ترگمان]براساس لایحه حقوق بازنشستگی سال ۱۹۷۵، مستمری بگیران می توانند در نهایت به حقوق بازنشستگی مربوط به درآمده ای مربوط به تورم و مقاوم در برابر تورم راه پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A freeze on dole money and invalidity benefit is also being considered.
[ترجمه گوگل]مسدود کردن پول دول و مزایای ازکارافتادگی نیز در حال بررسی است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و مزایای بی اعتباری نیز در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is hard enough to cope on invalidity benefits at the moment and any cuts or taxes will make life very difficult.
[ترجمه گوگل]کنار آمدن با مزایای ازکارافتادگی در حال حاضر به اندازه کافی سخت است و هرگونه کاهش یا مالیات زندگی را بسیار دشوار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی سخت است که در حال حاضر به منافع بی اعتباری در حال حاضر رسیدگی کرده و هر گونه کاهش یا مالیات ها می تواند زندگی را بسیار دشوار سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another feared target is invalidity benefit.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اهداف ترسناک، مزایای عدم اعتبار است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از اهداف نگران کننده عدم اعتبار و بی اعتباری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro: £5
[ترجمه گوگل]او با حقوق بازنشستگی ازکارافتادگی که به صورت هفتگی دریافت می‌شد زندگی می‌کرد: 5 پوند
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد: ۵ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Martin still hasn't got his invalidity pension sorted out.
[ترجمه گوگل]مارتین هنوز بازنشستگی ناتوانی خود را تنظیم نکرده است
[ترجمه ترگمان]مارتین هنوز pension his را جمع آوری نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We will increase Invalidity Benefit by 15%, extend mobility allowance and base payments on medical records rather than National Insurance contributions.
[ترجمه گوگل]ما کمک هزینه ناتوانی را 15% افزایش خواهیم داد، کمک هزینه تحرک و پایه پرداخت را بر اساس سوابق پزشکی به جای کمک های بیمه ملی افزایش خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما invalidity مزایا را ۱۵ درصد افزایش خواهیم داد، میزان تحرک پذیری و پرداخت های پایه به سوابق پزشکی را به جای کمک های بیمه ملی افزایش خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Attorneys are trying to establish the invalidity of his claim.
[ترجمه گوگل]وکلای دادگستری در صدد اثبات بی اعتباری ادعای وی هستند
[ترجمه ترگمان]دزدان سعی می کنند که invalidity of را تاسیس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper analyzes the mechanism of invalidity of the exhaust valves of diesel engines using dead oil.
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم نامعتبر بودن دریچه های اگزوز موتورهای دیزلی با استفاده از روغن مرده را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تجزیه و تحلیل مکانیسم کنترل شیره ای اگزوز موتور دیزلی با استفاده از نفت مرده می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invalidity a labor contract shall confirmed a labor dispute arbitration committee or a people's court.
[ترجمه گوگل]بی اعتباری قرارداد کار باید کمیته داوری اختلاف کار یا دادگاه مردمی را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]بی اعتباری یک قرارداد کار یک کمیته داوری اختلاف کار یا دادگاه مردم را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flaws in the goods, Invalidity of impunity clauses.
[ترجمه گوگل]ایرادات موجود در کالا، بندهای بی اعتباری معافیت از مجازات
[ترجمه ترگمان]Flaws در کالا، بدون قید و شرط، بنده ای بدون قید و شرط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فساد (اسم)
mortification, decline, decay, decadence, dissolution, spoil, turpitude, fornication, depravity, vice, depravation, degeneration, degeneracy, corruption, immorality, necrosis, putrefaction, putrescence, invalidity, harlotry, vitiation

بطلان (اسم)
nullity, defeasance, invalidity

بی اساسی (اسم)
weakness, infirmity, invalidity

عدم اعتبار (اسم)
invalidity

تخصصی

[حقوق] عدم اعتبار، عدم صحت، بطلان، فساد
[ریاضیات] بی اعتباری، عدم اعتبار

انگلیسی به انگلیسی

• non-validity (figurative and literal)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invalidate
✅️ اسم ( noun ) : invalidity / invalidation
✅️ صفت ( adjective ) : invalid
✅️ قید ( adverb ) : invalidly
از کار افتادگی
ناتوانی جسمی

بپرس