invalidation

/ˌɪnˌvæləˈdeɪʃn̩//ɪnˌvælɪˈdeɪʃn̩/

معنی: باطل سازی
معانی دیگر: باطل سازی

جمله های نمونه

1. Chapter V Duration, Cessation and Invalidation of Patent Right.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم مدت، فسخ و ابطال حق ثبت اختراع
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم طول مدت، مدت زمان ثبت اختراع و ثبت اختراع ثبت اختراع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper analyzed the invalidation form of floating oil-sealing used in cutting head of S100A-type road header and then established the measure to heighten reliability of oil-seal.
[ترجمه گوگل]این مقاله شکل باطل شدن روغن آب بندی شناور مورد استفاده در سر برش سر جاده نوع S100A را تجزیه و تحلیل کرد و سپس معیاری را برای افزایش قابلیت اطمینان روغن مهر و موم ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به شکل نامعتبر از روغن شناور در سر بریدن سر جاده S۱۰۰A - نوع مورد استفاده قرار گرفت و سپس اندازه گیری را برای بالا بردن قابلیت اطمینان آب بندی نفت تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Firstly, it indicates the path choice of invalidation of administrative contract and its reason.
[ترجمه گوگل]اولاً بیانگر مسیر بطلان قرارداد اداری و دلیل آن است
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، انتخاب مسیر نامعتبر شدن قرارداد اداری و دلیل آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Software invalidation has become the main cause of the system paralyse.
[ترجمه گوگل]عدم اعتبار نرم افزار به دلیل اصلی فلج شدن سیستم تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]ابطال این سیستم باعث فلج شدن سیستم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Starting with failure, this paper explores the invalidation in our governmental regulation of production safety.
[ترجمه گوگل]با شروع شکست، این مقاله به بررسی بی اعتباری در مقررات دولتی ایمنی تولید می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]در آغاز با شکست، این مقاله، ابطال مقررات دولتی ایمنی تولید را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This invalidation shall not have retroactive effect, unless otherwise provided for in the laws of the Region.
[ترجمه گوگل]این ابطال عطف به ماسبق نخواهد بود، مگر اینکه در قوانین منطقه به نحو دیگری مقرر شده باشد
[ترجمه ترگمان]این ابطال نباید اثر عطف به ماسبق داشته باشد مگر آنکه در غیر این صورت برای قوانین منطقه فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although the system restores to nod a likelihood invalidation, but the most appropriate method that this is eradicative infection file probably.
[ترجمه گوگل]اگر چه سیستم بازیابی به تکان دادن یک احتمال باطل است، اما مناسب ترین روش این است که این فایل عفونت ریشه کن است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این سیستم باز هم به ابطال این احتمال باز می گردد، اما مناسب ترین روش این است که احتمالا این فایل عفونت eradicative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Authority invalidation within an enterprise and abnormal flow of labor force result in the deviant changes of contracts, and that shows enterprise's contracts are influenced by price factor.
[ترجمه گوگل]ابطال اختیارات در یک شرکت و جریان غیرعادی نیروی کار منجر به تغییرات انحرافی در قراردادها می شود و این نشان می دهد که قراردادهای شرکت تحت تأثیر عامل قیمت قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]ابطال مالکیت در یک شرکت و جریان غیر عادی نیروی کار منجر به تغییرات انحرافی قرارداد می شود و این نشان می دهد که قراردادهای شرکت تحت تاثیر عوامل قیمت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The invalidation of the harmonic gear drive is mostly the fatigue rupture of the flex spline.
[ترجمه گوگل]بی اعتباری درایو دنده هارمونیک بیشتر ناشی از پارگی خستگی اسپلین فلکس است
[ترجمه ترگمان]نامعتبر شدن چرخ دنده هارمونیک اغلب کاهش خستگی نوار پیچ دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Analyzing exteriorly, Financing difficulty, Exterior auditing invalidation and nonstandard government action affect the motive of information disclosure of the private corporations.
[ترجمه گوگل]تحلیل بیرونی، مشکل تامین مالی، بی اعتباری حسابرسی خارجی و اقدام غیراستاندارد دولت بر انگیزه افشای اطلاعات شرکت های خصوصی تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تحلیل exteriorly، مشکلات مالی، ابطال حسابرسی خارجی و اقدام دولت nonstandard بر انگیزه افشای اطلاعات شرکت های خصوصی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thetraditional theories of invalidation contracts fail to completely andaccurately illuminate their nature.
[ترجمه گوگل]نظریات سنتی قراردادهای بطلان نمی توانند ماهیت آنها را به طور کامل و دقیق روشن کنند
[ترجمه ترگمان]تئوری های مبنی بر ابطال قرارداد به طور کامل روشن و ماهیت خود را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Premature disclosure of the test sites might lead to invalidation of the experiment.
[ترجمه گوگل]افشای زودهنگام محل های آزمایش ممکن است منجر به بی اعتباری آزمایش شود
[ترجمه ترگمان]افشا شدن پیش از موعد از سایت های آزمون ممکن است منجر به ابطال این آزمایش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The making of false statements could result in the invalidation of the contract.
[ترجمه گوگل]اظهارات نادرست می تواند منجر به بی اعتباری قرارداد شود
[ترجمه ترگمان]ساخت اظهارات غلط می تواند منجر به ابطال قرارداد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Furthermore, the data structure of semantic cache items and how to create invalidation report based on bit-sequence and index table are presented.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ساختار داده آیتم های حافظه پنهان معنایی و نحوه ایجاد گزارش عدم اعتبار بر اساس ترتیب بیت و جدول شاخص ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ساختار داده موارد حافظه نهان معنایی و نحوه ایجاد گزارش ابطال براساس توالی و جدول فهرست ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باطل سازی (اسم)
revocation, defeasance, invalidation

انگلیسی به انگلیسی

• disqualification, act of making invalid

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invalidate
✅️ اسم ( noun ) : invalidity / invalidation
✅️ صفت ( adjective ) : invalid
✅️ قید ( adverb ) : invalidly

بپرس