1. Any form of physical activity will invalidate the results.
[ترجمه گوگل]هر نوع فعالیت بدنی نتایج را باطل می کند
[ترجمه ترگمان]هر شکلی از فعالیت فیزیکی نتایج را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Failure to disclose all relevant changes may invalidate your policy.
[ترجمه گوگل]عدم افشای همه تغییرات مرتبط ممکن است خطمشی شما را باطل کند
[ترجمه ترگمان]عدم افشای تمام تغییرات مربوطه ممکن است سیاست شما را بی اعتبار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such exceptions do not invalidate the rule.
[ترجمه گوگل]این گونه استثنائات قاعده را باطل نمی کند
[ترجمه ترگمان]این استثناها قانون را باطل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This does not invalidate Freud's approach, but it does complicate matters more than he suggests.
[ترجمه گوگل]این رویکرد فروید را باطل نمی کند، اما بیش از آنچه که او پیشنهاد می کند، مسائل را پیچیده می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث از بین رفتن رویکرد فروید نمی شود، اما پیچیده تر از آن چیزی است که او پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fforde acknowledges that all this appears to invalidate the central theme of his book.
[ترجمه گوگل]فورد تصدیق می کند که به نظر می رسد همه اینها موضوع اصلی کتاب او را بی اعتبار می کند
[ترجمه ترگمان]Fforde اعتراف می کند که همه اینها به نظر می رسد که موضوع اصلی کتاب او را باطل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Such an extension will not invalidate the special theory but will fill it out to meet the requirements of wider applicability.
[ترجمه گوگل]چنین توسعه ای نظریه خاص را باطل نمی کند، بلکه آن را برای برآورده کردن الزامات کاربرد گسترده تر تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]چنین افزایشی، نظریه خاص را تایید نمی کند بلکه آن را برای برآورده کردن الزامات کاربرد وسیع تر پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A faulty signature may invalidate a cheque.
[ترجمه گوگل]امضای معیوب ممکن است چک را باطل کند
[ترجمه ترگمان]امضای غلط ممکن است یک چک را باطل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Uncertified alterations or erasures shall invalidate the certificates.
[ترجمه گوگل]تغییرات یا پاک کردن های تایید نشده گواهی ها را باطل می کند
[ترجمه ترگمان]تغییر در تغییر یا تصحیح پاسخ ها، گواهی ها را نامعتبر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the contrary situation, they do not entirely invalidate or counterbalance the particular accidental determination.
[ترجمه گوگل]در شرایط برعکس، آنها به طور کامل تعیین تصادفی خاص را باطل یا متعادل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، آن ها به طور کامل ابطال یا خنثی کردن یک تصمیم تصادفی خاص را باطل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The invalidity of one clause does not invalidate the agreement.
[ترجمه گوگل]بی اعتباری یک بند موجب بطلان توافق نمی شود
[ترجمه ترگمان]عدم اعتبار یک بند این قرارداد را تایید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Does this invalidate the economic case for democracy?
[ترجمه گوگل]آیا این قضیه اقتصادی دموکراسی را باطل می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این وضعیت اقتصادی برای دموکراسی را تایید می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Security setting to invalidate version one signatures is set.
[ترجمه گوگل]تنظیمات امنیتی برای باطل کردن امضاهای نسخه یک تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]تنظیمات امنیتی برای باطل کردن نسخه یک امضا تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No such Variation shall vitiate or invalidate this Contract.
[ترجمه گوگل]هیچ گونه تغییری این قرارداد را بی اعتبار یا بی اعتبار نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]چنین Variation نباید این قرارداد را تایید یا تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That does not invalidate the remaining provisions of this Deed nor affect the validity or enforceability of that provision in any other jurisdiction.
[ترجمه گوگل]این امر موجب بی اعتباری مفاد باقیمانده این سند نمی شود و بر اعتبار یا قابل اجرا بودن آن ماده در هیچ حوزه قضایی دیگری تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]این امر موجب تایید مفاد باقیمانده این قانون نمی شود و نه بر اعتبار و اعتبار آن ماده در هر حوزه قضایی دیگری تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These can evolve to invalidate piezoelectric devices with the constant or cyclic loads.
[ترجمه گوگل]اینها می توانند برای بی اعتبار کردن دستگاه های پیزوالکتریک با بارهای ثابت یا چرخه ای تکامل یابند
[ترجمه ترگمان]اینها می توانند برای به دست آوردن ابزارهای پیزوالکتریک با باره ای ثابت یا حلقوی استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید