intrusively


معنی: سرزده
معانی دیگر: فضولانه

مترادف ها

سرزده (قید)
suddenly, intrusively

انگلیسی به انگلیسی

• in an intrusive manner, invasively, in an interfering manner

پیشنهاد کاربران

ناخواسته
[ به طور مزاحم ] [ فضولانه ] [ سرزده ]
intrusively ( adv ) = به طور ناخوانده، به طور سرزده ، به شکلی مخل ، به طور مزاحم ، به صورت نفوذی
examples:
1 - Many local houses will be overshadowed by buildings which are intrusively near and over - sized for the neighbourhood.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از خانه های محلی تحت الشعاع ساختمانهایی قرار می گیرند که به طور مخل نزدیک و بزرگتر از محله هستند.
2 - The presence of extrusive volcanic rocks during the rifting stages suggests that a large volume of melt may also have been added to the crust intrusively.
وجود سنگهای آتشفشانی برون زا در مراحل شکاف نشان می دهد که حجم زیادی مذاب نیز ممکن است به صورت نفوذی به پوسته اضافه شده باشد.
3 - Him he thought for that moment everything that was aggressively and intrusively vulgar.
او در آن لحظه به همه چیزهایی که به طرز تهاجمی و به شکلی مخل مبتذل بود فکر کرد.
4 - Do I therefore inquire their names, and intrusively seek to know what books they have written, before I admire their scholarship?
آیا من قبل از پرسیدن تحصیلات آنها ، نام آنها را جویا می شوم و به طور سرزده به دنبال این هستم که بدانم چه کتابهایی نوشته اند؟

به طور مزاحم و مخل

بپرس