introspect

/ˈɪntrəˌspekt//ˌɪntrəˈspekt/

معنی: بخود آمدن، بخود برگشتن، در خود فرو رفتن
معانی دیگر: (نگرش به اندیشه ها و احساسات درونی خود) درون نگری کردن، خودکاوی کردن، بخود امدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: introspects, introspecting, introspected
مشتقات: introspective (adj.), introspectively (adv.)
• : تعریف: to examine or consider one's own thoughts, feelings, and sensations.

جمله های نمونه

1. Introspect. Dive deep into your own life and think. . . Think. . . "how have I lived?", "how can I make my life better?". RVM
[ترجمه گوگل]درون نگری در زندگی خود فرو بروید و فکر کنید فکر "چگونه زندگی کرده ام؟"، "چگونه می توانم زندگی خود را بهتر کنم؟" RVM
[ترجمه ترگمان]Introspect به اعماق زندگی خود شیرجه بزنید و فکر کنید که چطور زندگی کرده ام؟ \" چگونه می توانم زندگی خود را بهتر کنم؟ \" rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Introspect! Is your life moving forward or just moving like a pendulum? RVM
[ترجمه گوگل]درون نگری! آیا زندگی شما رو به جلو است یا فقط مانند یک آونگ در حال حرکت است؟ RVM
[ترجمه ترگمان]! introspect - - - - - - - زندگی تو به جلو حرکت میکنه یا مثل یه آونگ حرکت میکنه؟ RVM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Introspect the target application context definition file to determine the declared SCA service, reference, and properties.
[ترجمه گوگل]فایل تعریف زمینه برنامه هدف را برای تعیین سرویس، مرجع و ویژگی های SCA اعلام شده بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]از فایل تعریف زمینه کاربرد هدف استفاده کنید تا سرویس (SCA)، مرجع، و خواص تایید شده را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Li Jikai began to introspect the real me.
[ترجمه گوگل]لی جیکای شروع به درون یابی من واقعی کرد
[ترجمه ترگمان] لی Jikai \"شروع کرد به کشتن من\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a time to slow down, introspect and avoid making changes in your strategy.
[ترجمه گوگل]زمان آن است که سرعت خود را کم کنید، درون نگرید و از ایجاد تغییرات در استراتژی خود اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]این زمانی است که به آهستگی به پایین نگاه کنید و از ایجاد تغییرات در استراتژی خود اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They all can be evaluated by introspect, explain, try to teach, reflect after class.
[ترجمه گوگل]همه آنها را می توان با درون گرایی ارزیابی کرد، توضیح داد، سعی کرد تدریس کند، بعد از کلاس تأمل کند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها را می توان با ارزیابی، توضیح، تلاش برای آموزش، بازتاب بعد از کلاس ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, I totally believe that interior designer should introspect for the defect earlier.
[ترجمه گوگل]با این حال، من کاملاً معتقدم که طراح داخلی باید زودتر نقص را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، من کاملا معتقدم که طراح داخلی باید زودتر به علت نقص آشنا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I thought of these problems will introspect a design to bring us what.
[ترجمه گوگل]وقتی به این مشکلات فکر کردم، طرحی را برای ما به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]زمانی که من به این مشکلات فکر کردم، طراحی را برای ما به ارمغان خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We can introspect the dictionary of attributes and modify, add or remove members.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم فرهنگ لغت ویژگی ها را درونی کنیم و اعضا را اصلاح، اضافه یا حذف کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم فرهنگ لغات را به هم ببینیم و آن ها را اصلاح کنیم، اضافه کنیم و یا حذف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fourthly, students should be inspired to introspect, draw up correcting measures, announce publicly in the classroom.
[ترجمه گوگل]چهارم، دانش‌آموزان باید به درون‌نگری، ترسیم اقدامات اصلاحی، اعلام عمومی در کلاس درس تشویق شوند
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، دانش آموزان باید تحت تاثیر قرار بگیرند، اقدامات اصلاحی انجام دهند، و در ملا عام در کلاس اعلام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Choices, not chances are responsible for the quality of our life. Spend time to think, reflect,(sentence dictionary) introspect and then choose. RVM
[ترجمه گوگل]انتخاب ها، نه شانس ها مسئول کیفیت زندگی ما هستند زمانی را برای فکر کردن، تأمل کردن، (فرهنگ لغت جملات) درون نگری و سپس انتخاب کنید RVM
[ترجمه ترگمان]انتخاب، نه شانس برای کیفیت زندگی ما زمان را صرف فکر کردن، بازتاب، (فرهنگ لغت جمله)کنید و سپس انتخاب کنید rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sorrow makes us go slower and more considerately, and introspect our motives and dispositions.
[ترجمه گوگل]غم و اندوه باعث می شود آهسته تر و با ملاحظه تر پیش برویم و انگیزه ها و تمایلات خود را درونی کنیم
[ترجمه ترگمان]این اندوه ما را بیش از پیش آرام و کندتر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On - the - spot investigation, network discussion exchanges, begin creations and compose a research paper and introspect.
[ترجمه گوگل]بررسی در محل، تبادل نظر در شبکه، شروع خلاقیت ها و نوشتن مقاله تحقیقاتی و درون گرایی
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق، بررسی نقطه شروع، تبادل بحث شبکه، ایجاد و تشکیل یک مقاله تحقیقاتی و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firstly, it is very important for all of us to introspect into our own minds.
[ترجمه گوگل]اولاً، برای همه ما بسیار مهم است که به درون ذهن خود بپردازیم
[ترجمه ترگمان]اول، برای همه ما مهم است که به ذهن خودمان نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Atom protocol specification defines an XML format known as a service document that a client can use to introspect an endpoint.
[ترجمه گوگل]مشخصات پروتکل Atom یک قالب XML را تعریف می کند که به عنوان یک سند سرویس شناخته می شود که مشتری می تواند از آن برای بررسی درونی نقطه پایانی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]مشخصات پروتکل اتم یک فرمت XML را تعریف می کند که به عنوان یک سند خدماتی شناخته می شود که یک مشتری می تواند برای مقایسه با یک نقطه پایانی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخود آمدن (فعل)
bethink, introspect

به خود برگشتن (فعل)
introspect

در خود فرو رفتن (فعل)
introspect

انگلیسی به انگلیسی

• look into oneself, examine one's own thoughts and feelings

پیشنهاد کاربران

بپرس