intromission

/ɪntrəˈmɪʃən//ˌɪntrəʊˈmɪʃən/

معنی: تصدیق، قبول، ارسال، تو رفتگی، درج
معانی دیگر: مواد الحاقی، معارضه

مترادف ها

تصدیق (اسم)
affirmation, admission, validity, acknowledgment, authentication, certification, verification, confirmation, ratification, avouchment, testimony, admittance, validation, intromission

قبول (اسم)
admission, reception, imprimatur, agreement, compliance, acknowledgment, adoption, ratification, intromission

ارسال (اسم)
address, transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignment, intromission, transmittancy

تو رفتگی (اسم)
depression, recess, dent, indent, dint, intromission

درج (اسم)
interpolation, embodiment, intromission

تخصصی

[علوم دامی] سِکند دخول ؛ وارد شدن چُل پنیس به درون واژن .

انگلیسی به انگلیسی

• putting in, sending in, insertion; admission

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] دخول: ورود یک قسمت به داخل بخش دیگر
ادخال؛
[نظریه ای دربارۀ دیدن. نظریۀ کهنتر emission قائل به آن بود که نور از اشیاء به سمتِ چشم می آید اما این نظریۀ متاخر ( ادخال ) که به نظریۀ علمیِ امروزی دربارۀ دیدن نزدیک است می گوید که از شی پرتوهایی به سوی چشم می آید و ادراک در ذهن رخ می دهد. فرقش با نظریۀ مدرن آن است که معتقد است در چشم آتشی است که با نورِ داخل شده از جانبِ شی به چشم هم جنس است و موجبِ دیدن می شود]
...
[مشاهده متن کامل]

دامپزشکی و علوم دامی
دخول

بپرس