introductive


مقدماتى، افتتاحى، گشایشى، گشاینده، اغاز کننده

جمله های نمونه

1. Introductive takeaway: solution before you sign labor contract, physical examination?
[ترجمه گوگل]غذای آماده مقدماتی: راه حل قبل از امضای قرارداد کار، معاینه فیزیکی؟
[ترجمه ترگمان]غذای رستوران: محلول قبل از این که قرارداد کار، معاینه فیزیکی را امضا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Introductive mainly introduces the background, research topics of the meaning and the use of the main research method, etc.
[ترجمه گوگل]مقدمه ای عمدتاً به معرفی پیشینه، موضوعات تحقیق معنا و استفاده از روش اصلی تحقیق و غیره می پردازد
[ترجمه ترگمان]Introductive عمدتا پس زمینه، موضوعات تحقیق در مورد مفهوم و استفاده از روش تحقیق اصلی را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One, introductive coke is in the action in blast furnace is well - known.
[ترجمه گوگل]یکی، کک مقدماتی در عمل در کوره بلند شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها به نام کک در عمل در کوره انفجار معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The author has tried an introductive design to form the Distributed Educational Resource Integration System, and mark out its logical structure.
[ترجمه گوگل]نویسنده یک طرح مقدماتی را امتحان کرده است تا سیستم یکپارچه سازی منابع آموزشی توزیع شده را شکل دهد و ساختار منطقی آن را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]مولف یک طراحی introductive برای تشکیل سیستم ادغام منابع آموزشی توزیع شده و علامت گذاری ساختار منطقی آن انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Introductive words should be purposeful, inductive, feeling passing, amusing, pertinent and recapitulative .
[ترجمه گوگل]کلمات مقدماتی باید هدفمند، استقرایی، احساس گذرا، سرگرم کننده، مناسب و خلاصه کننده باشند
[ترجمه ترگمان]کلماتی که بر زبان می آورد باید هدفمند باشد، inductive، feeling، pertinent و recapitulative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Introductive takeaway: according to official statistics, China miners appear in every year more than 000 example "pneumoconiosis disease".
[ترجمه گوگل]مقدمه: طبق آمار رسمی، معدنچیان چینی هر سال در بیش از 000 نمونه "بیماری پنوموکونیوز" ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]رستوران Introductive: با توجه به آمار رسمی، معدنچیان چینی در هر سال بیش از ۱۰۰۰ نمونه \"بیماری pneumoconiosis\" ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The introductive words we often see are intergradation, topic-explaining, suspense, and intuition, etc.
[ترجمه گوگل]کلمات مقدماتی که اغلب می بینیم عبارتند از intergradation، موضوع توضیح دهنده، تعلیق، و شهود و غیره
[ترجمه ترگمان]کلماتی که اغلب می بینیم، intergradation، موضوع - توضیح، تعلیق و شهود و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chapter 5s are introductive is use the process in should notice of problem do to elaborate, be the customer should accept in register process of service item.
[ترجمه گوگل]فصل 5 مقدماتی این است که از فرآیند در صورت اطلاع از مشکل برای توضیح بیشتر استفاده کنید، در صورتی که مشتری باید فرآیند ثبت کالای خدمات را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]فصل ۵ از این فرآیند استفاده می کند که باید به مساله رسیدگی کند تا مشخص شود که مشتری باید در فرآیند ثبت مورد خدماتی قبول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Introductive brags ? industrialization manages be stock raising development to need the road of classics.
[ترجمه گوگل]لاف های مقدماتی؟ صنعتی شدن مدیریت می‌کند تا توسعه سهام را افزایش دهد تا به جاده کلاسیک نیاز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]چه لاف و گزاف؟ صنعتی شدن، توسعه و توسعه را برای نیاز به ساخت آثار کلاسیک مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Introductive takeaway: carbon black pneumoconiosis (black platinum pneumoconiosis) because of long-term and inspiratory high concentrations of carbon black dust caused a pneumoconiosis.
[ترجمه گوگل]مقدمه: پنوموکونیوز کربن سیاه (پنوموکونیوز پلاتین سیاه) به دلیل غلظت بالای غبار کربن سیاه در طولانی مدت و دمی باعث ایجاد پنوموکونیوز شد
[ترجمه ترگمان]غذای مطبوع: pneumoconiosis سیاه کربن (pneumoconiosis سیاه)به دلیل بلند مدت و غلظت زیاد گرد و غبار سیاه کربن باعث ایجاد یک pneumoconiosis شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The text introductive situation that Bengang adopt process route of produce combine between BOF and special rolling for development 9260 square steel for 155 shell.
[ترجمه گوگل]وضعیت مقدماتی متن که Bengang مسیر فرآیند تولید را اتخاذ می کند، بین BOF و نورد ویژه برای توسعه فولاد مربع 9260 برای پوسته 155 ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]موقعیت introductive متنی که Bengang مسیر تولید محصولات را اتخاذ می کند بین BOF و rolling ویژه برای توسعه فولاد مربع ۹۲۶۰ برای ۱۵۵ پوسته ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The First Chapter is an introductive part, including some information about Alice Walker's life and works, the background of The Color Purple and accomplished research on the novel.
[ترجمه گوگل]فصل اول یک بخش مقدماتی است، شامل اطلاعاتی در مورد زندگی و آثار آلیس واکر، پیشینه رنگ ارغوانی و تحقیقات کامل در مورد رمان
[ترجمه ترگمان]فصل اول یک بخش introductive از جمله برخی از اطلاعات مربوط به زندگی و کاره ای آلیس واکر است، پس زمینه رنگ بنفش و پژوهش انجام شده بر روی این رمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After choosing a reference book, want to see the introductive share that delivers a letter first.
[ترجمه گوگل]پس از انتخاب یک کتاب مرجع، ابتدا می‌خواهید سهم معرفی‌کننده‌ای را ببینید که یک نامه را تحویل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]پس از انتخاب یک کتاب مرجع، می خواهید سهم introductive را که ابتدا یک حرف را تحویل می دهد، ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Service category, such as consultative information service, competitive information and introductive contents etc.
[ترجمه گوگل]دسته خدمات، مانند خدمات اطلاعات مشاوره ای، اطلاعات رقابتی و محتوای مقدماتی و غیره
[ترجمه ترگمان]مقوله خدمات مانند خدمات اطلاعات مشورتی، اطلاعات رقابتی و محتوای introductive و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• preliminary, introductory, serving as the beginning, initiatory

پیشنهاد کاربران

بپرس