معنی introducing میشه معرفی کردن
مانند mom is introducing his cousin sam to shes sister
مانند mom is introducing his cousin sam to shes sister
معرفی کردن
اضافه کردن
اضافه کردن
ارائه
جایگزینی یک عبارت در یک معادله
معنی: معرفی کردن.
مثال:Introducing Yourself یعنی ( معرفی کردن خودت یا خودتان ) . اما اگر Yourself تبدیل به myself شود کل جمله به معنای ( معرفی کردن خودت ) است: )
مثال:Introducing Yourself یعنی ( معرفی کردن خودت یا خودتان ) . اما اگر Yourself تبدیل به myself شود کل جمله به معنای ( معرفی کردن خودت ) است: )
معرفی
معارفه
وارد کردن، ایجاد کردن
با توجه به ساختار جمله می توان از هر کدام استفاده کرد.
مثال: . . . . . introducing the disorder in the high - index layer can
می توان با وارد کردن اختلال در لایه با ضریب بالا. . . . . .
با توجه به ساختار جمله می توان از هر کدام استفاده کرد.
مثال: . . . . . introducing the disorder in the high - index layer can
می توان با وارد کردن اختلال در لایه با ضریب بالا. . . . . .
وارد شدن ( سوزن ب بدن )
معرفی کردن
introducing:معرفی کردن
معرفی کردن یا مثال
وارد شدن ( درمورد بیماری های عفونی )
معرفی کردن ، مقدمه
در سینما: با معرفی ( برای اولین بار )
چهره جدید
چهره جدید
معرفی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)