introducer

جمله های نمونه

1. Introducer: "Marriage is great event, you get turn over ".
[ترجمه گوگل]معرف: "ازدواج یک اتفاق بزرگ است، شما از دست می دهید"
[ترجمه ترگمان]Introducer: \"ازدواج رویدادی بزرگ است، شما به آن تبدیل می شوید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Television has become a baby-sitter, an introducer of conversations, the major transmitter of culture, a keeper of tradition.
[ترجمه گوگل]تلویزیون تبدیل به پرستار کودک، معرفی کننده گفتگو، انتقال دهنده اصلی فرهنگ، نگهبان سنت شده است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تبدیل به یک پرستار بچه شده است، مجموعه ای از مکالمات، فرستنده اصلی فرهنگ، یک نگهبان سنت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During operation, the injection channel of the introducer can be used as breath pass.
[ترجمه گوگل]در حین کار می توان از کانال تزریق وارد کننده به عنوان عبور تنفس استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]در طول عملیات، کانال تزریق of را می توان به عنوان ورودی تنفس مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Section Johnson, Peng party introducer, the founder of Soviet Honghu, representative of the Red Army, one of the "dragon generals, " said.
[ترجمه گوگل]بخش جانسون، معرف حزب پنگ، بنیانگذار هونگهو شوروی، نماینده ارتش سرخ، یکی از "ژنرال های اژدها" گفت
[ترجمه ترگمان]بخش جانسون، پنگ party، بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی، نماینده ارتش سرخ یکی از \"ژنرال ها\" گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "We play the role of an introducer," she said. "A lot of peoplewho join us, they are not exactly people who can't find dates on their own.
[ترجمه گوگل]او گفت: ما نقش یک معرفی کننده را بازی می کنیم «بسیاری از افرادی که به ما می‌پیوندند، دقیقاً افرادی نیستند که به تنهایی نتوانند تاریخ‌ها را پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" ما نقش یک introducer را بازی می کنیم و بسیاری از peoplewho به ما ملحق می شوند، آن ها دقیقا افرادی نیستند که نمی توانند تاریخ های خودشان را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Introducer: "Your think of the other party how "?
[ترجمه گوگل]معرف: "به نظرت طرف مقابلت چطوره"؟
[ترجمه ترگمان]Introducer: فکر شما درباره طرف دیگر چطور است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A different introducer technique with endoscopically controlled gastropexy is available avoiding oropharyngeal passage with the internal bumper.
[ترجمه گوگل]یک تکنیک معرفی متفاوت با گاستروپکسی کنترل شده از طریق آندوسکوپی در دسترس است که از عبور دهانی حلق با بامپر داخلی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]یک تکنیک introducer متفاوت با gastropexy کنترل شده endoscopically برای اجتناب از عبور oropharyngeal با سپر داخلی موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Keep introducer 's position during rope back to set the stent free.
[ترجمه گوگل]موقعیت معرفی کننده را در حین برگشت طناب حفظ کنید تا استنت آزاد شود
[ترجمه ترگمان]موقعیت introducer را در طول طناب عقب نگه دارید تا استنت آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Passionate hotel introducer:You will meet many hotel introducers when you came out of the station.
[ترجمه گوگل]معرفی کننده هتل پرشور: وقتی از ایستگاه بیرون آمدید با بسیاری از معرفی کنندگان هتل آشنا خواهید شد
[ترجمه ترگمان]هتل پر شور هتل: وقتی از ایستگاه خارج شدی، خیلی از هتل رو meet
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Linear RF ablation using long introducer is effective and safe way in treating AF.
[ترجمه ضیغم] سیم، میله، سنبه، راهنما
|
[ترجمه گوگل]ابلیشن خطی RF با استفاده از معرفی کننده طولانی روشی موثر و ایمن در درمان AF است
[ترجمه ترگمان]روش RF خطی با استفاده از introducer بلند، در درمان AF موثر و موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "We play the role of an introducer,(Sentence dictionary)" she said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "ما نقش یک معرفی کننده را بازی می کنیم، (فرهنگ جمله ها)"
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" ما نقش یک فرهنگ لغت (حکم جمله)را بازی می کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The variety of relationships between the novice and the introducer is clearly differentiated along gender lines.
[ترجمه گوگل]تنوع روابط بین مبتدی و معرفی کننده به وضوح بر اساس خطوط جنسیت متمایز است
[ترجمه ترگمان]روابط بین تازه کار و تازه کار به وضوح در امتداد خطوط جنسیت تمایز داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. People often make the mistake of starting speeches by thanking the introducer or expressing their happiness at being there.
[ترجمه گوگل]مردم اغلب اشتباه می کنند که سخنرانی را با تشکر از معرفی کننده یا ابراز خوشحالی از حضور در آنجا شروع می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم اغلب با تشکر از introducer یا ابراز خوشحالی خود در حضور در آنجا مرتکب اشتباه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods Domestic Ni-Ti alloy was knitted tubular mesh stents, wrapped with domestic silk- dacron woven graft. The stent-graft was inserted into introducer sheath.
[ترجمه گوگل]روش‌ها آلیاژ Ni-Ti داخلی، استنت‌های توری لوله‌ای بافته شده با پیوند بافت ابریشم داکرون داخلی بود استنت-گرافت در غلاف معرفی کننده قرار داده شد
[ترجمه ترگمان]روش های تولید کننده داخلی Ni - تیتانیوم، استنت لوله مانند knitted بود که با پیوند داخلی ابریشم - dacron پیچیده شده بود The در غلاف introducer وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But I think because of these setting ups, they usually take into account, the introducer will think about many factors.
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم به دلیل این تنظیمات، معمولا آنها را در نظر می گیرند، معرفی کننده به عوامل زیادی فکر می کند
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم به دلیل این تنظیمات، آن ها معمولا در نظر گرفته می شوند، the در مورد بسیاری از عوامل فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who introduces; one who initiates, one who institutes; one who acquaints people; announcer, presenter

پیشنهاد کاربران

در پزشکی: هدایت کننده لوله تراشه یا لوله تنفسی که وارد نای بیماری که خود قادر به تنفس نیست میشود
گزارشگر ، معرفی کننده

بپرس