2. Intravenous drug users are in a high - risk category for hepatitis C.
[ترجمه آرش] مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به هپاتیت سی قرار دارند
|
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر داخل وریدی در گروه پرخطر ابتلا به هپاتیت C قرار دارند [ترجمه ترگمان]intravenous users معتاد به مواد مخدر در رده بالای ریسک هپاتیت سی قرار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The patient is sedated with intravenous use of sedative drugs.
[ترجمه گوگل]بیمار با مصرف داخل وریدی داروهای آرام بخش آرام بخش می شود [ترجمه ترگمان]بیمار با استفاده از تزریق داروی مسکن تسکین یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Intravenous drug users are at particular risk of contracting the disease.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر داخل وریدی در خطر ابتلا به این بیماری هستند [ترجمه ترگمان]intravenous کنندگان مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. an intravenous drip/injection.
[ترجمه گوگل]یک قطره/تزریق داخل وریدی [ترجمه ترگمان]تزریق داخل وریدی به داخل وریدی انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For tPA, intravenous heparin added to aspirin seems to provide a small additional patency benefit.
[ترجمه گوگل]برای tPA، هپارین داخل وریدی افزوده شده به آسپرین به نظر می رسد یک مزیت باز بودن اضافی کوچک را ارائه دهد [ترجمه ترگمان]برای tpa، تزریق درون وریدی به آسپرین به نظر می رسد که یک مزیت اضافی کوچک اضافی فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Practically, problems can arise when administering the intravenous injection.
[ترجمه گوگل]در عمل، هنگام تزریق داخل وریدی ممکن است مشکلاتی ایجاد شود [ترجمه ترگمان]عملا ممکن است مشکلات در هنگام تزریق تزریق درون وریدی ایجاد شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Under these circumstances an intravenous infusion of insulin provides a very convenient and reliable method for managing the diabetes.
[ترجمه گوگل]در این شرایط انفوزیون داخل وریدی انسولین یک روش بسیار راحت و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند [ترجمه ترگمان]تحت این شرایط تزریق وریدی انسولین روشی بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The patient was treated with intravenous ganciclovir.
[ترجمه گوگل]بیمار با گانسیکلوویر وریدی درمان شد [ترجمه ترگمان]بیمار با تزریق وریدی درمان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was treated with intravenous fluids and antibiotics.
[ترجمه گوگل]او با مایعات داخل وریدی و آنتی بیوتیک درمان شد [ترجمه ترگمان]او با مایعات و آنتی بیوتیک های وریدی درمان می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The intravenous infusion was removed when he was able to take fluids without feeling nauseated.
[ترجمه گوگل]انفوزیون داخل وریدی زمانی برداشته شد که او توانست مایعات را بدون احساس تهوع مصرف کند [ترجمه ترگمان]تزریق درون وریدی در زمانی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She was put on an intravenous drip in a treatment room and left alone with Allitt.
[ترجمه گوگل]او را در یک اتاق درمان تحت یک قطره داخل وریدی قرار دادند و با آلیت تنها گذاشتند [ترجمه ترگمان]او به داخل یک اتاق درمان داخل شد و با Allitt تنها ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After premedication with atropine intravenous ethanol failed to stimulate acid secretion.
[ترجمه گوگل]پس از تجویز پیش دارو با آتروپین، اتانول داخل وریدی باعث تحریک ترشح اسید نشد [ترجمه ترگمان]بعد از premedication با اتانول تزریق وریدی، اتانول تزریق نشد تا ترشح اسید را تحریک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Intravenous phosphate has been recommended for lowering the serum calcium when other measures have failed.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم موفقیت سایر اقدامات، فسفات داخل وریدی برای کاهش کلسیم سرم توصیه شده است [ترجمه ترگمان]intravenous فسفات برای کاهش کلسیم سرم در زمانی که سایر معیارهای شکست خورده اند، توصیه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There are no well-established empirical guidelines for the intravenous treatment of moderate hypophosphatemia.
[ترجمه گوگل]هیچ دستورالعمل تجربی ثابت شده ای برای درمان داخل وریدی هیپوفسفاتمی متوسط وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ دستورالعمل های تجربی مشخصی برای درمان داخل وریدی of متوسط وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
داخل وریدی (صفت)
intravenous
درون وریدی (صفت)
intravenous
موجود در سیاهرگ یا ورید (صفت)
intravenous
تخصصی
[پلیمر] داخل وریدی
انگلیسی به انگلیسی
• occurring within a vein or veins, entering through a vein intravenous foods or drugs are given to sick people through their veins, rather than their mouths.
پیشنهاد کاربران
intravenous یا "IV line" از ترکیب دو بخش اصلی تشکیل شده است: IV: مخفف عبارت Intravenous است، که به معنی "داخل وریدی" یا "درون رگ" می باشد. این واژه از دو بخش تشکیل می شود: Intra - : به معنای "داخل" یا "درون" است. ... [مشاهده متن کامل]
Venous: به معنای "مربوط به رگ ها یا وریدها" است. کلمه "venous" از ریشه های لاتینی به دست می آید و به سیستم رگ ها و وریدها مرتبط است. این واژه از ریشه "ven - " به معنی "رگ" یا "ورید" و پسوند " - ous" به معنی "مربوط به" یا "دارای ویژگی" ساخته شده است. Line: در اینجا به معنای "خط" یا "لوله" است، که به یک لوله نازک اشاره دارد که مایعات یا داروها را از طریق آن به داخل بدن انتقال می دهند. بنابراین، "IV line" به طور کلی به یک لوله اشاره دارد که مایعات یا داروها را مستقیماً به ورید ( رگ ) تزریق می کند. این روش برای انتقال مایعات به داخل رگ ها یا وریدها استفاده می شود و بنابراین "Intravenous line" یا "لوله وریدی" نامی دقیق برای این عمل است. chatgpt
📋 دوستان در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم intra 📌 این پیشوند، معادل "within" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "within" مربوط هستند. 📂 مثال: 🔘 Intranet: A private network used within an organization for internal communication and sharing resources. ... [مشاهده متن کامل]
🔘 Intramural: Activities or competitions conducted within a single institution or community, such as a school or company. 🔘 Intravenous: Administered or occurring within a vein. 🔘 Intracellular: Located or occurring within a cell. 🔘 Intracranial: Situated within the skull. 🔘 Intramuscular: Injected or occurring within a muscle. 🔘 Intrapersonal: Relating to an individual's internal thoughts and feelings. 🔘 Intrapreneur: An employee who is given the freedom and financial support to create new products, services, or systems within the company. 🔘 Intradermal: Situated or occurring within the skin. 🔘 Intrastate: Occurring within a single state, especially in reference to commerce or transportation. 🔘 Intraocular: Located within the eye. 🔘 Intrathecal: Situated or occurring within the space under the arachnoid membrane of the brain or spinal cord. 🔘 Intraplate: Occurring within a tectonic plate. 🔘 Intracavitary: Situated within a cavity, such as the abdominal cavity. 🔘 Intramolecular: Occurring within a single molecule. 🔘 Intracardiac: Situated within the heart. 🔘 Intrauterine: Situated within the uterus. 🔘 Intraperitoneal: Situated within the peritoneum, the membrane lining the abdominal cavity. 🔘 Intrapulmonary: Situated within the lungs.
تو رَگی
intravenous ( adj ) ( ɪntrəˈvinəs ) = ( of drugs or food ) going into a vein, e. g. intravenous drip. intravenous fluids. an intravenous injection. an intravenous drug user. intravenously ( adv )
( تزریق ) داخل وریدی
intravenous ( علوم دارویی ) واژه مصوب: درون وریدی تعریف: ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو به درون رگ تزریق می شود|||متـ . وریدی
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درمان رگی ) : دارو از طریق آمپول یا سرم از راه سیاه رگ وارد گردش خون می شود. ... [مشاهده متن کامل]
intramuscular therapy درمان عضلانی : دارو از طریق آمپول به عضله ی فرد تزریق می شود. subcutaneous therapy درمان زیر جلدی ( زیر پوستی ) : دارو با تزرق آمپول به بافت چربی زیر پوست به فرد داده می شود.
Intravenous یک صفت هست به معنای درون وریدی ( adjective ) Usage: always used before a noun : through, in, or into a vein : entering the body through a vein ● intravenous feedings/drugs ● an intravenous needle ... [مشاهده متن کامل]
یه نگاه سریع هم داشته باشیم نسبت به روش های مختلف تزریق : ■ Intradermal : با زاویه ی ۱۰ الی ۱۵ درجه ( برون پوستی ) ■ Intravenous : با زاویه ۲۵ درجه ( وارد سیاهرگ vein میشه ) ■ Subcutaneous : با زاویه ۴۵ درجه ( زیرپوستی ) ■ Intramuscular : با زاویه ۹۰ درجه ( وارد عضله میشه ) *** لایه های پوستی انسان هم به صورته زیره : ■ Epidermis : بیرونی ترین لایه پوست ■ Dermis : لایه مابین Epidermis و subcutaneous tissue/ در تزریق درون وریدی سوزن وارد این لایه میشه ■ Subcutaneous issue : لایه بین Dermis و عضله