• : تعریف: a verb that cannot have a direct object. In the sentence, "I ran for an hour," "ran" is an intransitive verb.
جمله های نمونه
1. The noun is followed by an intransitive verb.
[ترجمه گوگل]پس از اسم یک فعل مجهول آمده است [ترجمه ترگمان]اسم آن توسط یک intransitive intransitive خوانده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Verbs that do not take object are called intransitive verbs.
[ترجمه علی حاضری] افعالی که به مفعول نیازندارند، لازم نامیده می شوند.
|
[ترجمه گوگل]افعالی که مفعول نمی گیرند، افعال ناگذر نامیده می شوند [ترجمه ترگمان]Verbs که اعتراضی ندارند افعال intransitive نامیده می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In this dictionary the mark'vi'shows an intransitive verb.
[ترجمه کاشانی] در این فرهنگ لغت نشانه vi فعل لازم را نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت mark'vi یک فعل غیر گذرا را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]در این فرهنگ، علامت vi، intransitive verb را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Note the difference between the intransitive verb lie, meaning'be in a resting position'
[ترجمه گوگل]به تفاوت بین فعل ناگذر lie، به معنای "در حالت استراحت بودن" توجه کنید [ترجمه ترگمان]تفاوت بین فعل و انفعال فعل و انفعال درونی را یادداشت کنید، به این معنی که در وضعیت استراحت قرار دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Is this a transitive or an intransitive verb?
[ترجمه گوگل]آیا این فعل متعدی است یا ناگذر؟ [ترجمه ترگمان]این رابطه رابطه مجازی یا یک فعل بدون رابطه است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An intransitive verb does not take any object.
[ترجمه گوگل]فعل مجزا هیچ مفعولی نمی گیرد [ترجمه ترگمان]فعل intransitive هیچ اعتراضی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In this dictionary the mark shows intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت علامت فعل ناگذر را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In this dictionary the mark shows an intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت علامت یک فعل ناگذر را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the sentence 'I tried to persuade him, but he wouldn't come', 'come' is an intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در جمله «سعی کردم او را متقاعد کنم، اما او نمی آمد»، «بیا» یک فعل مجهول است [ترجمه ترگمان]در این جمله سعی کردم او را متقاعد کنم، اما او نخواهد آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Any halfway decent teacher should be able to explain the difference between transitive and intransitive verbs.
[ترجمه گوگل]هر آموزگاری باید بتواند تفاوت بین افعال متعدی و ناگذر را توضیح دهد [ترجمه ترگمان]هر معلم نیمه decent باید بتواند تفاوت بین متعدی و افعال intransitive را توضیح دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Next, we will say something about transitive verb and intransitive verb.
[ترجمه گوگل]در ادامه مطلبی در مورد فعل متعدی و فعل غیر متعدی خواهیم گفت [ترجمه ترگمان]سپس در مورد متعدی و intransitive verb صحبت خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فعل لازم (اسم)
intransitive, intransitive verb
انگلیسی به انگلیسی
• verb that is never accompanied by a direct object (come, sit, walk, etc.)
پیشنهاد کاربران
لازم لازم ندارد
intransitive verb ( زبانشناسی ) واژه مصوب: فعل ناگذر، فعل لازم تعریف: ← ناگذر