1. owing to their intransigent attitude, the ceasefire agreement was not signed
به خاطر روش آشتی ناپذیر آنان قرار داد آتش بس امضا نشد.
2. He can be intransigent and pig - headed at times.
[ترجمه گوگل]او می تواند ناسازگار و خوک باشد - گاهی اوقات
[ترجمه ترگمان]اون می تونه سر سخت گیری و سر و کله خوک بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Owing to their intransigent attitude we were unable to reach an agreement.
[ترجمه گوگل]به دلیل نگرش ناسازگارانه آنها، ما نتوانستیم به توافق برسیم
[ترجمه ترگمان]به خاطر نگرش سرسختانه آن ها، ما قادر به دستیابی به یک توافق نبودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mar Lodge has proved that even the most intransigent of ministers will begin to bend to public pressure.
[ترجمه گوگل]مار لاج ثابت کرده است که حتی ناسازگارترین وزرا نیز شروع به خم شدن در برابر فشار عمومی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]مار Lodge ثابت کرده است که حتی سرسخت ترین وزرا شروع به خم شدن در فشار عمومی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Although a proud and intransigent woman, she had a natural curiosity about the world.
[ترجمه گوگل]اگرچه زنی مغرور و ناسازگار بود، اما نسبت به دنیا کنجکاوی طبیعی داشت
[ترجمه ترگمان]با وجود یک زن مغرور و سخت سخت در مورد دنیا کنجکاو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For many years the South African government remained intransigent, despite mounting world opposition to apartheid.
[ترجمه گوگل]علیرغم افزایش مخالفت های جهانی با آپارتاید، برای سال ها دولت آفریقای جنوبی ناسازگار ماند
[ترجمه ترگمان]با وجود مخالفت شدید جهانی با آپارتاید، دولت آفریقای جنوبی به مدت چندین سال سرسخت باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Church has been criticized for being intransigent on the issues of abortion and birth control.
[ترجمه گوگل]کلیسا به دلیل ناسازگاری در مورد مسائل سقط جنین و جلوگیری از تولد مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]کلیسا به خاطر سرسخت بودن در مورد مسائل سقط جنین و کنترل تولد مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The parties, at the moment, are too intransigent for the grand gesture.
[ترجمه گوگل]احزاب، در حال حاضر، برای ژست بزرگ بیش از حد ناسازگار هستند
[ترجمه ترگمان]احزاب، در آن لحظه، برای ژست بزرگ، خیلی سخت می گیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Although not intransigent, Wash was clearly uneasy about the specific link with Bedfordshire as the precedent to establish a principle.
[ترجمه گوگل]اگرچه واش ناسازگار نبود، اما آشکارا از پیوند خاص با بدفوردشایر به عنوان سابقه ای برای ایجاد یک اصل ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه سخت نبود، شستشو به وضوح در مورد پیوند ویژه با Bedfordshire به عنوان نمونه برای ایجاد یک اصل نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Conservatives have maintained an intransigent position on the war.
[ترجمه گوگل]محافظه کاران موضعی ناسازگار در قبال جنگ حفظ کرده اند
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران در مورد جنگ موضع سرسختانه ای گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many intransigent southerners never yielded the notion that the war itself was of no importance if the slave system was not maintained.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جنوبی های ناسازگار هرگز این تصور را نداشتند که اگر نظام برده داری حفظ نشود، خود جنگ اهمیتی ندارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جنوبی ها سرسختانه این عقیده را رد کردند که اگر سیستم بردگان حفظ نشود، خود جنگ اهمیتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sir Alex was always intransigent and denied any possibility of a transfer.
[ترجمه گوگل]سر الکس همیشه ناسازگار بود و هرگونه امکان انتقال را رد می کرد
[ترجمه ترگمان]سر الکس همیشه سر سخت بود و امکان انتقال رو رد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As fin intransigent non - objective painter, he is antipathetic to figuration, especially Expressionist and decorative.
[ترجمه گوگل]او به عنوان نقاش غیر عینی ناسازگار باله ای، نسبت به فیگوراسیون، به ویژه اکسپرسیونیست و تزیین، مخالف است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که نقاش سرسخت non است، از اشکال پیکربندی، به ویژه تجلی گرا و تزیینی (تزیینی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They promoted an intransigent revolutionary strategy.
[ترجمه گوگل]آنها یک استراتژی انقلابی ناسازگار را ترویج کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک استراتژی سخت انقلابی را ترویج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. An intransigent conservative opposed to every liberal tendency.
[ترجمه گوگل]یک محافظه کار ناسازگار که با هر گرایش لیبرالی مخالف است
[ترجمه ترگمان]یک محافظه کار سرسخت با هر گرایش لیبرال مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید