intonate

/ˈɪntoʊˌneɪt//ˈɪntəʊneɪt/

معنی: با صدا بیان کردن، با لحن خاصی تلفظ کردن، با اهنگ خاصی ادا کردن
معانی دیگر: رجوع شود به: intone

جمله های نمونه

1. Please intonate with sadness.
[ترجمه گوگل]لطفا با غم و اندوه بیان کنید
[ترجمه ترگمان] لطفا از ناراحتی \"intonate\" لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With quite an old pen, I want to write out a long-lasting story to intonate my dream, my ever faith, and my ever perseverence.
[ترجمه گوگل]با قلمی کاملا قدیمی، می‌خواهم داستانی طولانی بنویسم تا رویایم، ایمان همیشگی‌ام و پشتکار همیشگی‌ام را به تصویر بکشم
[ترجمه ترگمان]با یک خودکار قدیمی، می خواهم یک داستان طولانی برایم بنویسی تا رویای من، ایمان و ever را در ذهنم ثبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This article altogether divides into five parts, the first part is to intonate research and foreign Chinese intonation teaching some research summaries and induction.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مجموع به پنج بخش تقسیم می‌شود، بخش اول به تحقیق آهنگین و لحن چینی خارجی آموزش برخی خلاصه‌های تحقیقاتی و استقرا است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور کلی به پنج بخش تقسیم می شود، بخش اول مربوط به تحقیق intonate و لهجه چینی خارجی است که برخی از خلاصه تحقیقات و القا را تدریس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I gave in and made him a new fingerboard with the frets cut to intonate perfectly at the slightly longer string length.
[ترجمه گوگل]من تسلیم شدم و برای او یک تخته انگشت جدید با فرت های برش خورده درست کردم تا در طول رشته کمی بلندتر کاملاً هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]من تسلیم شدم و او را به عنوان یک fingerboard جدید با بلوک frets که به طور کامل با طول سیم کوتاه شده بود، تبدیل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Teachers at Hua make tremendous effort in guiding and coaxing students to pronounce, stress, and intonate words, phrases, and sentences correctly.
[ترجمه گوگل]معلمان در Hua تلاش زیادی برای راهنمایی و ترغیب دانش‌آموزان به تلفظ، تاکید و تلفظ صحیح کلمات، عبارات و جملات انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]معلمان در هوا تلاش زیادی می کنند تا دانش آموزان را وادار به تلفظ، استرس و ادا کردن کلمات، عبارات و جملات به درستی تلفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با صدا بیان کردن (فعل)
voice, intonate

با لحن خاصی تلفظ کردن (فعل)
intonate

با اهنگ خاصی ادا کردن (فعل)
intonate

پیشنهاد کاربران

بپرس