intimidate

/ˌɪnˈtɪməˌdet//ɪnˈtɪmɪdeɪt/

معنی: ترساندن، نهیب زدن به، مرعوب کردن، تشر زدن به
معانی دیگر: شاخ و شانه کشیدن، هراسیده کردن، جا خورده کردن، هراسناک کردن، بیمناک کردن، (با تهدید) وادار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: intimidates, intimidating, intimidated
مشتقات: intimidation (n.), intimidator (n.)
(1) تعریف: to cause to become timid or afraid, esp. by means of threats.
مشابه: bulldoze

- Bullies tried to intimidate him, but he wasn't afraid.
[ترجمه بهرور احمدی] قلدر ها سعی کردند اورا بترسانند اما او نترسید
|
[ترجمه شان] گردن کلفت ها ( قلدر ها ) کوشیدند او را مرعوب کنند اما وی نترسید.
|
[ترجمه امیریزدیزاده] زورگوها سعی در ترساندن و تهدید وی داشتند اما موفق نشدند.
|
[ترجمه گوگل] قلدرها سعی کردند او را بترسانند، اما او نترسید
[ترجمه ترگمان] Bullies سعی می کردند او را بترسانند ولی نمی ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Gangsters intimidated the shop owners.
[ترجمه گوگل] گانگسترها صاحبان مغازه را مرعوب کردند
[ترجمه ترگمان] gangsters صاحبان مغازه را مرعوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to discourage, deter, or inhibit, as with an overwhelming display of wealth, power, ability, or perceived superiority.
مشابه: daunt, dismay

- The large, powerful nation intimidated its small neighbors.
[ترجمه شان] آن ملت قدرتمند بزرگ، همسایگان کوچک خود را مرعوب می کرد.
|
[ترجمه گوگل] ملت بزرگ و قدرتمند همسایگان کوچک خود را مرعوب کرد
[ترجمه ترگمان] ملت بزرگ و قدرتمند همسایگان کوچک خود را مرعوب ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He never spoke up in class as he was intimidated by the more confident and aggressive students who appeared smarter to him.
[ترجمه گوگل] او هرگز در کلاس صحبت نمی کرد زیرا از دانش آموزان با اعتماد به نفس تر و تهاجمی تر که از نظر او باهوش تر به نظر می رسید می ترسیدند
[ترجمه ترگمان] او هرگز در کلاس صحبت نمی کرد، زیرا از دانش آموزانی که بااعتماد به نفس بیشتر و پرخاشگر بودند و از او باهوش تر بودند، می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he wanted to intimidate the witnesses into silence
او می خواست به زور تهدید شهود را وادار به سکوت کند.

2. summary trials and executions to intimidate the people
محاکمات و اعدام های بی رویه برای ارعاب مردم

3. his position and power did not intimidate me
مقام و قدرت او مرا مرعوب نکرد.

4. The gang tried to intimidate the bank manager.
[ترجمه شان] گانگستر ها کوشیدند مدیر بانک را بترسانند.
|
[ترجمه گوگل]این باند سعی داشت مدیر بانک را بترساند
[ترجمه ترگمان]این گروه سعی کردند مدیر بانک را بترسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They tried to intimidate the young people into voting for them.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند جوانان را بترسانند تا به آنها رای دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند جوانان را بترسانند تا برای آن ها رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jones had set out to intimidate and dominate Paul.
[ترجمه گوگل]جونز قصد داشت پل را بترساند و بر آن تسلط یابد
[ترجمه ترگمان]جونز برای ترساندن و تسلط بر پل آماده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The police had tried to intimidate him into signing a confession.
[ترجمه گوگل]پلیس سعی کرده بود او را بترساند تا یک اعتراف نامه امضا کند
[ترجمه ترگمان]پلیس سعی کرده بود او را وادار به امضا کردن اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Torture is still being used to intimidate detainees.
[ترجمه گوگل]هنوز از شکنجه برای ارعاب زندانیان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]شکنجه هنوز برای ترساندن بازداشت شدگان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The parent tries to intimidate or scare the child into backing down.
[ترجمه گوگل]والد سعی می کند کودک را بترساند یا او را بترساند تا عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر سعی می کند کودک را بترساند یا بترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some individuals manage to intimidate all their companions and rise to the top of the peck-order.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد موفق می شوند همه همراهان خود را بترسانند و به بالاترین سطح برسند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد موفق می شوند تمام همراهان خود را بترسانند و به بالای دستور peck برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This cannot intimidate us.
[ترجمه گوگل]این نمی تواند ما را بترساند
[ترجمه ترگمان] این نمیتونه ما رو بترسونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Attempts to intimidate her failed.
[ترجمه شان] تلا ش ها برای ترساندن او ، با شکست روبرو شد.
|
[ترجمه گوگل]تلاش برای ارعاب او شکست خورد
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای ترساندن او بی نتیجه ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The court is trying to intimidate anybody with an independent mind.
[ترجمه گوگل]دادگاه در تلاش است تا هر کسی را که ذهن مستقلی دارد بترساند
[ترجمه ترگمان]دادگاه سعی دارد هر کسی را با یک ذهن مستقل بترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They tried to intimidate me by holding on to the furniture.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند با نگه داشتن مبلمان مرا بترسانند
[ترجمه ترگمان]اونا سعی کردن منو با نگه داشتن وسایل خونه تهدید کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترساندن (فعل)
bash, abhor, scare, frighten, intimidate, terrorize, deter, fray, shock, fright, shore, huff, awe, appal, appall, spook, tremble, daunt, threaten, buffalo, bullyrag, cow, horrify

نهیب زدن به (فعل)
intimidate, browbeat

مرعوب کردن (فعل)
intimidate, unnerve, terrify

تشر زدن به (فعل)
intimidate

تخصصی

[حقوق] تهدید کردن، ترساندن، مرعوب کردن

انگلیسی به انگلیسی

• frighten, threaten; compel by means of threat or force
to intimidate someone means to frighten them, usually as a deliberate way of making them do something.

پیشنهاد کاربران

زهر چشم گرفتن
Shirin
خود را باختن
intimidation یکی از رفتارهای معمول در خشونت خانگی است ؛ به منظور بدست آوردن قدرت و تسلط و کنترل.
استفاده از نگاه و یا هر حرکت بدنی که سبب تشویش و ترس و دلهره میشود.
انجام هر کاری که سبب نا آرامی و دلهره میشود. مانند شکستن وسائل خانگی ؛ از بین بردن اموال شخصی؛ خشونت با بچه ها ؛ خشونت با حیوانات خانگی.
...
[مشاهده متن کامل]

استفاده از هر گونه تهدید. سخن تهدید آمیز؛ حرکت تند تهدید ؛ آمیز؛ تهدید با اشیا؛ تهدید با اسلحه
ایجاد ترس به منظور مهار ساختن و مطیع کردن همسر و یا فرزندان.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : intimidate
✅️ اسم ( noun ) : intimidation
✅️ صفت ( adjective ) : intimidating / intimidated / intimidatory
✅️ قید ( adverb ) : _
کسیو تهدید کنی که اگه اون کاری که من میخوام رو انجام ندی چیکارت میکنم
تهدید کردن
Is this meant to intimidate me ?
ترساندن مرعوب کردن
مرعوب کردن و ساختن - ترساندن با تهدید و ارعاب
SYN: frighten
1 ) Last year, Russia was behind efforts to intimidate Democratic voters in the weeks before the election by sending threatening email messages from accounts posing as the violent pro - Trump group the Proud Boys
...
[مشاهده متن کامل]

2 ) Attorney general Merrick Garland
vows Justice Department will not permit voters
to be intimidated ahead of midterms

frighten or overawe ( someone ) , especially in order to make them do what one wants
ایجاد وحشت کردن
تهدید کردن
To frighten or overawe ( someone ) , especially in order to make them do what one wants
اجبار کردن کسی با ترساندن او، ترساندن کسی برای انجام کاری، مرعوب کردن، ترساندن.

با ترس و تهدید وادار کردن
ترساندن، هراس اتداختن، وحشت در دل کسی انداختن
ترساندن، مرعوب کردن
گریزاندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس