1. Woe is me. Me thinks I'm turning into a god.
[ترجمه گوگل]وای بر من من فکر می کنم دارم به خدا تبدیل می شوم
[ترجمه ترگمان]وای بر من من فکر می کنم دارم تبدیل به خدا میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't put new wine into old bottles.
[ترجمه گوگل]شراب جدید را در بطری های قدیمی نریزید
[ترجمه ترگمان]شراب نو توی بطری های کهنه نگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The laws of Nature, that is to say the laws of God, plainly made every human being a law unto himself, we must steadfastly refuse to obey those laws, and we must as steadfastly stand by the conventions which ignore them, since the statutes furnish us peace, fairly good government and stability, and therefore are better for us than the laws of God, which would soon plunge us into confusion and disorder and anarchy if we should adopt them.
[ترجمه گوگل]قوانین طبیعت، یعنی قوانین خدا، آشکارا هر انسانی را برای خود قانونی ساخته است، ما باید قاطعانه از اطاعت از آن قوانین امتناع ورزد، و همچنان باید به قواعدی که آنها را نادیده می گیرند، ثابت قدم باشیم، زیرا قوانین بیان می کنند ما صلح، حکومت نسبتاً خوب و ثبات، و بنابراین برای ما بهتر از قوانین خدا هستند، که اگر آنها را بپذیریم به زودی ما را در سردرگمی و بی نظمی و هرج و مرج فرو می برد
[ترجمه ترگمان]قوانین طبیعت، یعنی قوانین خداوند، به صراحت هر انسانی را به عنوان یک قانون در نظر می گیرد، و باید همان طور که قوانین آن را نادیده می گیرند، از قوانین الهی، که به زودی ما را به اغتشاش و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A man of gladness seldom falls into madness.
[ترجمه گوگل]انسان شاد به ندرت دچار جنون می شود
[ترجمه ترگمان]یک مرد با خوشحالی به ندرت دیوانه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Love can turn the cottage into a golden palace.
[ترجمه گوگل]عشق می تواند کلبه را به یک قصر طلایی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]عشق می تواند کلبه را تبدیل به یک قصر طلایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The most normal and the most perfect human being is the one who most thoroughly addresses himself to the activity of his best powers,gives himself most thoroughly to the world around him,flings himself out into the midst of humanity,and is so preoccu pied by his own beneficent reaction on the world that he is practically unconscious of a sep arate existence. . .
[ترجمه گوگل]معمولی ترین و کامل ترین انسان کسی است که خود را به طور کامل به فعالیت بهترین قدرت هایش می پردازد، خود را به طور کامل به دنیای اطرافش می سپارد، خود را در میان انسانیت پرت می کند، و آنچنان به خود مشغول می شود واکنش سودمند خود به جهان که او عملاً از وجود جداگانه ناآگاه است
[ترجمه ترگمان]کامل ترین و کامل ترین موجود بشری کسی است که به طور کامل خود را در معرض فعالیت بهترین نیروهای خود قرار می دهد، خود را به جهان پیرامونش پرتاب می کند، خود را به میان بشریت پرتاب می کند، و چنان از واکنش سودمند خودش در جهان آگاه است که عملا از موجودیت sep بی خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The brotherly spirit of science, which unites into one family all its votaries of whatever grade,and however widely dispersed throughout the different quarters of the globe.
[ترجمه گوگل]روح برادرانه علم، که همه رای دهندگان خود را از هر درجه ای که باشند در یک خانواده متحد می کند، و هر چند به طور گسترده در نقاط مختلف جهان پراکنده شده باشد
[ترجمه ترگمان]روحیه برادرانه علم، که همه اعضای خانواده را از هر لحاظ به هم پیوند می دهد، و با این حال در سراسر نقاط مختلف جهان پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Joy puts heart into a man.
[ترجمه گوگل]شادی به مرد دل می بندد
[ترجمه ترگمان]جوی قلب انسان را به انسان تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If a man empties his purse into his head, no man can take it away from him.
[ترجمه گوگل]اگر مردی کیفش را در سرش خالی کند، هیچ کس نمی تواند آن را از او بگیرد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی کیف پولش را به سر او خالی کند، هیچ مردی نمی تواند آن را از او جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Never cast dirt into that fountain of which thou hast sometime durnk.
[ترجمه گوگل]هرگز در آن چشمه ای که زمانی از آن غم زده ای خاک نریز
[ترجمه ترگمان]هرگز خاک به آن فواره نمی زند که تو بعضی وقت ها از آن خوشت می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Riligion converts despair, which destroys, into resignation, which submits.
[ترجمه گوگل]مذهب، ناامیدی را که ویران می کند، به تسلیم شدن تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]Riligion ناامیدی را تبدیل به تسلیم می کند که تسلیم می شود و تسلیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. While you trust to the dog, the wolf slips into the sheepfold.
[ترجمه گوگل]در حالی که شما به سگ اعتماد دارید، گرگ به گوسفندان می لغزد
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سگ اطمینان داری، گرگ به آغل می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are painters who transform the sun to a yellow spot, but there are others who with the help of their art and their intelligence, transform a yellow spot into the sun.
[ترجمه گوگل]نقاشانی هستند که خورشید را به نقطه زرد تبدیل می کنند، اما عده ای هستند که با هنر و هوش خود لکه زرد را به خورشید تبدیل می کنند
[ترجمه ترگمان]There هستند که خورشید را به نقطه زرد تبدیل می کنند، اما برخی دیگر هستند که با کمک هنر و هوش آن ها، یک نقطه زرد را به خورشید تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Into every life a little rain must fall.
[ترجمه گوگل]در هر زندگی باید کمی باران ببارد
[ترجمه ترگمان]در هر زندگی یک باران ریز نقش بر آب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید