interviewee


روانشناسى : مصاحبه شونده

جمله های نمونه

1. The furniture is so arranged that the interviewee and the interviewer are not physically separated by a desk.
[ترجمه گوگل]اثاثیه به گونه ای چیده شده است که مصاحبه شونده و مصاحبه کننده از نظر فیزیکی با یک میز از هم جدا نمی شوند
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاثه اتاق طوری تنظیم شده اند که مصاحبه کننده و مصاحبه کننده از نظر فیزیکی از یک میز جدا نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The question was vague, giving the interviewee enough rope to hang herself.
[ترجمه گوگل]سوال مبهم بود و به مصاحبه شونده طناب کافی داد تا خودش را حلق آویز کند
[ترجمه ترگمان]این سوال مبهم بود و طناب را به اندازه کافی برای آویختن در خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fifth to come along is my interviewee, a college classmate.
[ترجمه گوگل]پنجمین نفری که می آید مصاحبه شونده من است که همکلاسی دانشگاه است
[ترجمه ترگمان]پنجم باید همراه من بیاید، همکلاسی مدرسه من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In some cases, the interviewee was able to help out and almost suggest further questions.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، مصاحبه‌شونده می‌توانست کمک کند و تقریباً سؤالات بیشتری را پیشنهاد کند
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، interviewee توانست کمک کند و تقریبا به سوالات بیشتر پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the words of one interviewee: You're just too busy.
[ترجمه گوگل]به قول یکی از مصاحبه شوندگان: شما خیلی سرتان شلوغ است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر: تو خیلی سرت شلوغه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was the experience of one interviewee: It was this guy I met in a cafe.
[ترجمه گوگل]این تجربه یکی از مصاحبه شوندگان بود: این مردی بود که در یک کافه ملاقات کردم
[ترجمه ترگمان]این تجربه یک interviewee بود: این پسری بود که در یک کافه دیدمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Confidentiality is assured, unless the interviewee requests the Welfare Officer to liaise with line or other management staff.
[ترجمه گوگل]محرمانه بودن تضمین می شود، مگر اینکه مصاحبه شونده از افسر رفاه درخواست کند با خط یا سایر کارکنان مدیریت ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]قابلیت اعتماد (Confidentiality)تضمین شده است، مگر اینکه the به کارمند رفاهی درخواست برقراری ارتباط با خط یا سایر کارکنان مدیریتی را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Try to find somewhere where the interviewee can feel reasonably relaxed and you yourself can feel confident.
[ترجمه گوگل]سعی کنید جایی را پیدا کنید که مصاحبه شونده بتواند به طور معقولی احساس آرامش کند و خود شما هم اعتماد به نفس داشته باشید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید جایی پیدا کنید که در آن می توانید احساس راحتی داشته باشید و خودتان می توانید مطمئن باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assess the interviewee under various headings to obtain a comparable profile score.
[ترجمه گوگل]مصاحبه شونده را تحت عناوین مختلف ارزیابی کنید تا امتیاز پروفایل قابل مقایسه را به دست آورید
[ترجمه ترگمان]موارد زیر را تحت عناوین مختلف ارزیابی کنید تا امتیاز لازم را کسب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The interviewer should collect the interviewee, not have him sent for from the waiting room.
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده باید مصاحبه شونده را جمع آوری کند، نه اینکه او را از اتاق انتظار بفرستد
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده باید interviewee را جمع آوری کند، نه اینکه او را از اتاق انتظار به اینجا فرستاده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Escort the interviewee at least to the door, again the behaviour at the parting point can be significant.
[ترجمه گوگل]مصاحبه شونده را حداقل تا در اسکورت کنید، باز هم رفتار در محل جدایی می تواند قابل توجه باشد
[ترجمه ترگمان]حداقل تا دم در، باز هم رفتار در نقطه خداحافظی می تواند قابل توجه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Interviewee: I see myself in a management position.
[ترجمه گوگل]مصاحبه شونده: من خودم را در موقعیت مدیریتی می بینم
[ترجمه ترگمان]interviewee: من خودم را در موقعیت مدیریت می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Interviewee: OK, are always welcome to my office. Have a good weekend.
[ترجمه گوگل]مصاحبه شونده: باشه، همیشه به دفتر من خوش آمدید آخر هفته خوبی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]interviewee: بسیار خوب، همیشه به دفتر من خوش آمدید آخر هفته خوبی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Interviewee: If there is a position opening, could I apply for it?
[ترجمه گوگل]مصاحبه شونده: اگر موقعیتی وجود داشته باشد، آیا می توانم برای آن اقدام کنم؟
[ترجمه ترگمان]interviewee: اگر یک باز شدن موقعیت وجود دارد، آیا می توانم برای آن درخواست بدهم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is being interviewed
an interviewee is a person who is being interviewed.

پیشنهاد کاربران

interviewee ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: مصاحبه‏شونده
تعریف: کسی که مصاحبه‏گر با او مصاحبه می‏کند
All interviewees need to pass a basic math and literacy test
در حقوق: فرد مورد بازجویی
مصاحبه شونده

بپرس