interstitium

جمله های نمونه

1. Nodular thickening of the peribronchovascular interstitium is particularly common in sarcoidosis and lymphangitic spread of carcinoma.
[ترجمه گوگل]ضخیم شدن ندولار بینابینی پری برونکوواسکولار به ویژه در سارکوئیدوز و گسترش لنفانژیتی کارسینوم شایع است
[ترجمه ترگمان]ضخیم شدن nodular of به طور خاص در sarcoidosis و lymphangitic در carcinoma شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thickening of the peribronchoascular interstitium is also isible.
[ترجمه گوگل]ضخیم شدن بینابینی پری برونکواسکولار نیز ممکن است
[ترجمه ترگمان]thickening of peribronchoascular نیز isible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Renal interstitium was hyperemic, the glomerular volume became bigger, and renal tubular epithelial cells showed swelling and glassy degeneration.
[ترجمه گوگل]بینابینی کلیوی پرخون بود، حجم گلومرولی بزرگتر شد و سلولهای اپیتلیال توبولار کلیوی تورم و دژنراسیون شیشه ای را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]Renal interstitium hyperemic بود، حجم glomerular بزرگ تر شد و سلول های اپی تلیال کلیوی دچار تورم و degeneration شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are centered in interstitium around vessels as shown here.
[ترجمه گوگل]همانطور که در اینجا نشان داده شده است، اینها در میان بافتی اطراف عروق قرار دارند
[ترجمه ترگمان]اینها در interstitium پیرامون کشتی هایی که در اینجا نشان داده شده، متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Myocardial collagen is an important part of myocardial interstitium. It maintains constitional and functional integrity of heart with cardial muscle cell.
[ترجمه گوگل]کلاژن میوکارد بخش مهمی از بینابینی میوکارد است این یکپارچگی ساختاری و عملکردی قلب را با سلول عضلانی قلب حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]کلاژن کلاژن بخشی مهم از interstitium قلبی است آن تمامیت و یکپارچگی عملکردی قلب را با سلول های ماهیچه ای cardial حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is pale white collagen within the interstitium between myocardial fibers . This represents remote infarction.
[ترجمه گوگل]کلاژن سفید کم رنگی در بین الیاف میوکارد وجود دارد این نشان دهنده انفارکتوس از راه دور است
[ترجمه ترگمان]یک کلاژن سفید رنگ در داخل interstitium بین الیاف myocardial وجود دارد این نشان دهنده کنترل از راه دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under normal circumstances, about one-quarter of the extracellular fluid is present in the plasma space and about three-quarters in the interstitium.
[ترجمه گوگل]در شرایط عادی، حدود یک چهارم مایع خارج سلولی در فضای پلاسما و حدود سه چهارم در بینابینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط عادی، حدود یک چهارم از سیال خارج سلولی در فضای پلاسما و حدود سه چهارم در the وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Typically, hematogenous metastases lack the specific relationship to the peribronchovascular interstitium and interlobular septa seen in patients with lymphangitic carcinomatosis .
[ترجمه گوگل]به طور معمول، متاستازهای هماتوژن فاقد ارتباط خاص با بینابینی پری برونکوواسکولار و سپتوم بین لوبولار هستند که در بیماران مبتلا به کارسینوماتوز لنفانژیتی مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، hematogenous منجر به فقدان رابطه ویژه ای با the interstitium و interlobular سپتا با lymphangitic carcinomatosis می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition to interlobular septal thickening, there is distinct thickening of the peribronchovascular interstitium.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ضخیم شدن سپتوم بین لوبولی، ضخیم شدن مشخصی در بینابینی پری برونکوواسکولار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر ضخیم شدن interlobular septal، thickening مشخصی از the peribronchovascular وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These diseases usually show different patterns of involvement of the perilymphatic interstitium which allow their differentiation in most cases.
[ترجمه گوگل]این بیماری ها معمولاً الگوهای متفاوتی از درگیری بینابینی پری لنفاتیک را نشان می دهند که در بیشتر موارد امکان تمایز آنها را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بیماری ها معمولا الگوهای مختلفی از دخالت of perilymphatic را نشان می دهند که تمایز خود را در بیشتر موارد به آن ها می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also note that distinct nodules are isible in relation to the fissures and peripheral subpleural interstitium.
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که ندول های متمایز در رابطه با شقاق و بینابینی ساب پلور محیطی قابل تشخیص هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که گره های مجزا در ارتباط با شکاف ها و interstitium محیطی interstitium قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Uniformly-sized, discrete, 1 to 4 mm nodules involving the intralobular interstitium, interlobular septa, and the subpleural, and perivascular regions are characteristic.
[ترجمه گوگل]گره هایی با اندازه یکنواخت، مجزا و 1 تا 4 میلی متری که شامل بینابینی داخل لوبولار، سپتوم های بین لوبولار و نواحی زیر پلورال و اطراف عروقی هستند، مشخصه می باشند
[ترجمه ترگمان]گره های به اندازه Uniformly، گسسته، ۱ تا ۴ mm شامل the interstitium، سپتا interlobular، و the و مناطق perivascular مشخصه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Histopathlogical changes were swelling and mild vacuolation of PCT epithelial cells, edema in the interstitium and inflammatory cell infiltration .
[ترجمه گوگل]تغییرات هیستوپاتولوژیک شامل تورم و واکوئله خفیف سلولهای اپیتلیال PCT، ادم در بینابینی و انفیلتراسیون سلولهای التهابی بود
[ترجمه ترگمان]تغییرات Histopathlogical در سلول های اپی PCT، edema و infiltration سلول های اپی تلیال cell رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chymase is a kind of serine proteinase, mainly exists in secretory granules of mast cell and extracellular Interstitium.
[ترجمه گوگل]کیماز نوعی پروتئیناز سرین است که عمدتاً در گرانول های ترشحی ماست سل و اینترستیتیوم خارج سلولی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Chymase نوعی of سرین است که عمدتا در دانه های ترشحی از پیل mast و Interstitium خارج سلولی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (anatomy) interstice, small space within a tissue or structure; interstitial tissue

پیشنهاد کاربران

در اصل همان فضای بینابینی سلول های بدن هستش که توسط ماتریکس خارج سلولی اشغال شده.
بینابینی